صفحه ٦٩

خطبه در یک نگاه
این خطبه همان گونه که در بالا اشاره شد، هنگامى ایراد شد که نعمان بن شبیر، به عین التمر، که یکى از آبادى هاى معروف عراق بود، حمله کرد. معاویه قبلا به او گفته بود که منظور من از این گونه حمله ها ایجاد ترس و وحشت در دل مردم عراق است، نعمان ـ که از عثمانیان بود ـ براى این کار داوطلب شد و معاویه دو هزار رزمنده در اختیار او قرار داد و به او سفارش کرد که به شهرها و نقاط پرجمعیّت نزدیک نشود و به مراکزى حمله کند که گروه اندکى از سپاهیان در آن منطقه باشند و نیز به سرعت ضربه اى بزند و بازگردد تا مبادا در چنگال سربازان عراق گرفتار شود و نتیجه معکوس گردد.
نعمان حرکت کرد و به نزدیکى «عین التمر» رسید. مالک بن کعب (نماینده على (علیه السلام)) در آن جا بود. همراه مالک هزار رزمنده بودند، ولى به آن ها اجازه داده بود که به کوفه برگردند و جز صد نفر با او باقى نمانده بودند.
مالک که از آمدن نعمان باخبر شد، نامه اى به امام (علیه السلام) نوشت و ماجرا را خبر داد. هنگامى که نامه به على (علیه السلام) رسید، به اصحاب خود فرمود: «برخیزید! و به یارى مالک بشتابید، زیرا نعمان با سپاه کوچکى از اهل شام به عین التمر حمله ور شده است». ولى مردم به دعوت امام (علیه السلام) جواب مثبت ندادند.
امام (علیه السلام) به سراغ رؤساى قبایل فرستاد و به آنان دستور داد که هم خودشان حرکت کنند و هم مردم قبیله خود را بسیج کنند. آن ها نیز کار مثبتى انجام ندادند وتنها سیصد نفر یا کمتر جمع شدند.
امام (علیه السلام) از این سستى و ضعف و زبونى و بى حرمتى آن ها دربرابر دعوت پیشوایشان، سخت برآشفت و این خطبه را که مملوّ از نکوهش و سرزنش این قوم ضعیف وناتوان است، ایراد فرمود و نشان داد که تمام مشکلِ مسلمانان