صفحه ٥٠٢

این که گفتى مولاى ما على (علیه السلام) نماز نمى خواند، او نخستین کسى است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز خواند و به او ایمان آورد و این ها را که مى بینى با او هستند (وهمچون پروانگان، گرد شمع وجود او مى گردند) همه قاریان قرآن اند، شب را به پا مى خیزند و خدا را عبادت مى کنند؛ مراقب باش اشقیاى مغرور، تو را در دینت فریب ندهند!».
سخنان هاشم، جوان را منقلب کرد، صدا زد: اى بنده خدا، من گمان مى کنم تو مرد صالحى هستى (و سخنانت نور صدق و راستى دارد) آیا راه توبه اى براى من مى یابى؟ گفت: آرى به سوى خدا بازگرد، او توبه تو را مى پذیرد. جوان دست از جنگ کشید و برگشت، مردى از شامیان به او گفت: «این مرد عراقى تو را فریب داد» جوان گفت: «نه! او مرا نصیحت (و هدایت) کرد».
آرى یاران على (علیه السلام) همچون خودش در میدان نبرد نیز دست از هدایت گمراهان برنمى داشتند. سعى آن ها کشتن دشمن نبود، بلکه هدایت آنان بود.
به هر حال هاشم و عمّار در روز صفّین با شجاعت و شهامت تمام، جنگیدند و شربت شهادت را عاشقانه نوشیدند و یاران على (علیه السلام) از شهادت آن دو، سخت ناراحت شدند.(1)

2. گوشه اى از زندگانى محمّد بن ابى بکر
همان گونه که در آغاز خطبه اشاره شد محمّد بن ابى بکر فرزند خلیفه اوّل و مادرش اسماء بنت عمیس است که نخست، همسر جعفر بن ابى طالب شد و بعد به ازدواج ابوبکر درآمد و بعد از ابوبکر افتخار همسرى على (علیه السلام) را پیدا کرد. محمّد در آن زمان کوچک بود، به همین دلیل در دامان على (علیه السلام) و در سایه او پرورش یافت و پرتوى از خلق وخوى آن امام بزرگوار، در وجودش انعکاس یافت.