صفحه ٤٣٦

شرح و تفسیر
مدح و تمجید پروردگار

در بحث صفات خدا توجّه به این نکته بسیار لازم و غفلت از آن مایه گمراهى است که صفات جمال و جلال او، هیچ شباهتى به صفات مخلوقات ندارد. او علم و قدرت دارد ولى نه همچون علم و قدرت ما، او بینا و شنواست ولى نه همچون بینایى و شنوایى ما، چراکه او ذاتى است بى پایان از هر نظر، وبرتر از جسم و عوارض جسمانى؛ به همین دلیل هنگامى که وارد بحث صفات خدا مى شویم با شگفتى هایى روبه رو مى گردیم که در هیچ جاى دیگر ندیده ایم. ازجمله این که صفاتى که در عالم مخلوقات با هم متضادند در آن جا در کنار یکدیگر قرار دارند؛ مثلا در جهان مخلوقات، چیزى که اوّل است آخر نیست وچیزى که آخر است اوّل نیست، و چیزى که ظاهر است باطن نیست و چیزى که باطن است ظاهر نیست ولى در ذات پاک خداوند، اوّل و آخر و ظاهر و باطن جمع است.
گذشته از این، در جهان مخلوقات، صفات به تدریج یکى پس از دیگرى ظاهر مى شود و تکامل مى یابد و شکل مى گیرد ولى در صفات خداوند، نه سیر تدریجى دیده مى شود و نه مقدّم و مؤخّر بودن!
در نخستین جمله هاى این خطبه، به همین حقیقت اشاره شده است. مى فرماید: «ستایش مخصوص خداوندى است که هیچ وصفى از او، بر وصف دیگر پیشى نگرفته است (تا بتوان گفت:) پیش از آن که آخر باشد اوّل بوده و قبل از آن که باطن باشد ظاهر بوده است (او، هم اول است و هم آخر، و هم ظاهر است و هم باطن)»؛ (الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالا، فَیَکُونَ أَوَّلا قَبْلَ أَنْ یَکُونَ آخِرآ، وَ یَکُونَ ظَاهِرآ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ بَاطِنآ).
دلیل این مطلب که مربوط به صفات پروردگار است، مانند بسیارى از صفات