صفحه ٢٤٣

شرک و نفاق همه جا در صحنه ظاهر شدند و پست هاى کلیدى را گرفتند و همین امر کار را بر امام (علیه السلام) دشوار و پیچیده کرد. درست است که امام (علیه السلام) در سایه مجاهدات مستمر و جانکاهش بار دیگر ارزش ها را زنده فرمود؛ ولى متأسّفانه فتنه ها خاموش نشد و شهادت امام (علیه السلام) که به دست همین فتنه جویان شیطان صفت انجام شد از ادامه راه جلوگیرى کرد.
سپس در دوران حکومت معاویه و یزید و سایر حکّام شجره خبیثه اموى فتنه ها آشکارتر گشت. خون هاى بى گناهان ریخته شد، بدعت ها آشکار شد، هوى وهوس حاکم گردید و در عصر بنى عباس به اوج خود رسید و اسلام راستین در چنگال این خودکامگان گرفتار شد.
و اعمالى از حکام این دو سلسله (بنى امیّه و بنى عباس) سر زد که هیچ شباهتى به اسلام نداشت با این که متأسّفانه لقب خلیفه رسول الله (صلی الله علیه و آله) را یدک مى کشیدند.
اگر به ریشه این فتنه ها بنگریم به صدق کلام امام (علیه السلام) در این خطبه کاملا پى مى بریم. ریشه این فتنه ها عمدتآ دو چیز بود: پیروى از هوى وهوس هاى شیطانى و بدعت گذارى در دین خدا. در همه جا این دو اصل به چشم مى خورد، گروهى از فتنه جویان به اصل نخست تمسّک مى جویند و گروهى به اصل دوم وگروهى به هر دو و شرح این سخن حتى در یک کتاب نمى گنجد و از این دیدگاه به بررسى مجدّدى در تاریخ آن قرون نیاز دارد.

2. سیاست هاى شیطانى
ازجمله شگفتى ها این است که اصول سیاست هاى خودکامگان در طول تاریخ تقریبآ یکسان است. در چند هزار سال قبل، فرعون ـ به نقل قرآن مجید ـ از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» استفاده مى کرد، (اِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الأَرْضِ