صفحه ٥٨١

أَوَ لَمْ یُبَایِعْنِی بَعْدَ قَتْلِ عُثْـمَانَ؟ لاَ حَاجَةَ لِی فِى بَیْعَتِهِ! إِنَّهَا کَفٌّ یَهُودِیَّةٌ، لَوْ بَایَعَنِی بِکَفِّهِ لَغَدَرَ بِسُبَّتِهِ. أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً کَلَعْقَةِ آلْکَلْبِ أَنْفَهُ، وَهُوَ أَبُوآلْأَکْبُشِ آلْأَرْبَعَةِ، وَسَتَلْقَى آلْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدِهِ یَوْمآ [موتآ] أَحْمَرَ!
ترجمه
مگر او (مروان) پس از قتل عثمان با من بیعت نکرد؟ من نیازى به بیعت او ندارم، دست او دست یهودى است! اگر (امروز) با دستش بیعت کند (فردا) با پشت خود پیمانش را بر باد مى دهد. بدانید او حکومت کوتاهى خواهد داشت همچون مقدار زمانى که سگى بینى خود را با زبانش مى لیسد. او پدرِ قوچ هاى چهارگانه است و امّت اسلام به زودى از دست او و پسرانش روز خونینى خواهند داشت!

شرح و تفسیر
نیازى به بیعت مروان ندارم!

در آغاز این سخن، امام (علیه السلام) درباره پیشنهاد امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) درمورد عفو مروان بن حکم که روز جنگ جمل اسیر شده بود، و سپس تجدید بیعت او با امیرمؤمنان على (علیه السلام)، چنین مى فرماید: «مگر او (مروان) پس از قتل عثمان با من بیعت نکرد؟ من نیازى به بیعت او ندارم. دست او دست یهودى است! اگر (امروز) با دستش بیعت کند (فردا) با پشت خود پیمانش را بر باد