صفحه ٥٢٦

مى توانست کمر هر انسانى را بشکند. و عداوت و کینه توزى گروه دیگرى که آگاهانه ـ به دلیل این که امام (علیه السلام) تسلیم هوى وهوس ها و خواسته هاى نامشروع آن ها نشده بودـبه دشمنى هادامن زدند، مشکلات بیشترى را براى امام (علیه السلام) فراهم ساخت.
نتیجه کار این دو گروه به آن جا رسید که امام (علیه السلام) آرزو مى کرد هرچه زودتر از میان آن ها برود و در جوار صدّیقین و شهدا و اولیاءاللّه قرار گیرد.

نکته ها
1. یاران على (علیه السلام)

در این که یاران على (علیه السلام) از سه گروه تشکیل مى شدند، شکّى نیست. گروهى از آنان مخلصان و مؤمنان حقیقى و فداکار و جان برکف بودند که همچون پروانگان، گِرد شمع وجودش مى گشتند و چشم بر امر و گوش بر فرمان بودند؛ مانند مالک اشترها و عمّار یاسرها و رشید هجرى ها و میثم تمّارها و کمیل بن زیادها؛ که در میان یاران امام (علیه السلام) بسیار ممتازند!
گروه دیگرى نادان بودند، که نه مقام امام (علیه السلام) را درک مى کردند و نه شرایط زمان و مکان را در نظر مى گرفتند؛ نه از خطرات معاویه و حکومت او در شام آگاه بودند و نه به هنگام نبرد به میدان مى آمدند؛ افرادى بهانه جو، کوته فکر، دهن بین، ریاکار و دم دمى مزاج، که در هیچ امرى از امور اجتماعى، قابل اعتماد نبودند.
و گروهى کینه توزِ لجوج، که به حیف ومیل اموال مسلمین در عصر عثمان خو گرفته بودند و از على (علیه السلام) نیز همان را مى خواستند و جز به مقام و مال وثروت ـ از هر طریقى که باشد ـ نمى اندیشیدند و در همه جا کارشکنى مى کردند و بسیارى از آن ها جاسوسان معاویه و عوامل خودفروخته او در کوفه بودند.
با این که على (علیه السلام) تا آن جا که امکان داشت، به دلیل حفظ مسائل جامعه اسلامى