صفحه ٥٩٣

لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی؛ وَ وَاللهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ آلْمُسْلِمِینَ؛ وَلَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلاَّ عَلَیَّ خَاصَّةً، آلْـتِـمَاسآ لِأَجْرِ ذلِکَ وَ فَضْلِهِ، وَ زُهْدآ فِیمَا تَنَا فَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ.
ترجمه
شما خوب مى دانید که من از هرکس، به امر خلافت شایسته ترم (ولى به دلیل نیّات سوء خود و این که مرا در مسیر منافع شخصى خود نمى بینید، مانع شدید) ولى به خدا سوگند! تا هنگامى که اوضاع مسلمین روبه راه باشد (و عثمان راه سلامت را پیش گیرد) و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار مى کنم تا از این طریق پاداش و فضل الهى را به دست آورم و دربرابر زر و زیورهایى که شما براى آن با یکدیگر رقابت دارید، پارسایى ورزیده باشم.

شرح و تفسیر
همه مى دانید از هرکس شایسته ترم!

این سخن را امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آستانه گزینش عثمان در شوراى شش نفره عمر، ایراد فرمود. زیرا همان طور که مى دانیم عمر در آستانه وفاتش براى انتخاب خلیفه بعد از خود، یک شوراى شش نفرى تعیین کرد (على (علیه السلام) ، عثمان، عبدالرّحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعدبن ابى وقّاص) و گروهى را مأمور کرد که این شش نفر را تحت فشار قرار دهند، که در مدّت سه روز فردى را از میان خود به عنوان خلیفه مسلمین برگزینند و از آن جا که على (علیه السلام) حاضر نشد به شرایط