صفحه ٢٦٧

بخش اوّل
أَلاَ وَإِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَصَرَّمَتْ، وَآذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ، وَتَنَکَّرَ مَعْرُوفُها وَأَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِیَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُکَّانَهَا، وَتَحْدُو بِالْمَوْتِ جِیرَانَهَا، وَقَدْ أَمَرَّ فیهَا مَا کَانَ حُلْوآ، وَکَدِرَ مِنْهَا ما کَانَ صَفْوآ، فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ سَمَلَةٌ کَسَمَلَةِ آلْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ کَجُرْعَةِ آلْمَقْلَةِ، لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْیَانُ، لَمْ یَنْقَعْ. فَأَزْمِعُوا عِبَادَاللهِ الرَّحِیلَ عَنْ هذِهِ الدَّارِ المَقْدُورِ عَلَى أَهْلِهَا الزَّوالُ؛ وَلاَیَغْلِبَنَّکُمْ فِیهَا آلْأَمَلُ، وَلاَیَطُولَنَّ عَلَیْکُمْ فِیهَا الْأَمَدُ.
ترجمه
آگاه باشید که دنیا به آخر رسیده و پایان یافتن خود را اعلام کرده است، زیبایى هایش به زشتى گراییده و روى برگردانده و به سرعت دور مى شود، (آرى) ساکنانش را به سوى فنا مى راند و همسایگانش را با آهنگ مرگ پیش مى برد، آنچه از دنیا شیرین بوده به تلخى گراییده و آنچه صاف و زلال بوده تیرگى یافته است (به گونه اى که) چیزى از آن باقى نمانده، مگر به اندازه ته مانده ظرف آبى، یا جرعه ناچیزى همچون مقدار آبى که به هنگام کمبود و جیره بندى شدید آب به افراد مى دهند، و به اندازه اى که اگر تشنه اى آن را بنوشد هرگز عطش او فرو نمى نشیند! حال که چنین است، اى بندگان خدا! تصمیم به کوچ کردن از این سرا بگیرید (و خود را آماده کنید) که زوال و نیستى بر اهل آن فرض شده است، نکند آرزوها بر شما چیره شود و مبادا گمان برید که عمرتان طولانى خواهد بود (و در غفلت فرو روید).