صفحه ١٠٣

اَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ، وَلاَأَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَى مِنْهُ، وَمَا یَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَیْفَ الْمَرْجِعُ. وَلَقَدْ أَصْبَحْنا فِی زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیْسآ، وَنَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِیهِ إِلى حُسْنِ الْحِیلَةِ. مَا لَهُمْ! قَاتَلَهُمُ اللهُ! قَدْ یَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیلَةِ وَدُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللهِ وَنَهْیِهِ، فَیَدَعُهَا رَأیَ عَیْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهَا، وَیَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لاَ حَرِیجَةَ لَهُ فِی الدِّینِ.
ترجمه
اى مردم! وفا همزاد راستگویى است (و این دو هرگز از هم جدا نمى شوند) ومن سپرى محکم تر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم. آن کس که از چگونگى رستاخیز آگاه است هرگز پیمان شکنى نمى کند. ما در زمانى زندگى مى کنیم که غالب اهلش خیانت و پیمان شکنى را کیاست و عقل مى دانند، و جاهلان بى خبر این گونه افراد را مدیر و مدبّر مى شمارند! آن ها را چه مى شود؟ خداوند آنان را بکشد! گاه شخصى که آگاهى و تجربه کافى دارد و طریق مکر و حلیه را خوب مى داند فرمان الهى و نهى او وى را مانع مى شود، و با این که قدرت بر انجام این کار دارد آشکارا آن را رها مى سازد، ولى آن کس که از گناه و مخالفت فرمان دین پروا ندارد، از فرصتى که پیش آمده استفاده مى کند (و دست به کارهاى خلافى مى زند که در نظر ساده اندیشان، تدبیر و سیاست است.)

شرح و تفسیر
رابطه وفا و راستگویى

گرچه مفسّران نهج البلاغه تا آن جا که اطلاع داریم شأن ورودى براى این