صفحه ٥٤٦

ابن ابى الحدید نیز احادیث مربوط به این موضوع را از منابع اهل سنّت، در شرح نهج البلاغه خود نقل کرده است.(1)

2. پاسخ به یک سؤال
نکته قابل توجّه این که بعضى از متعصّبان که نتوانسته اند این فضیلت بزرگ را ازنظر تاریخ و منابع انکار کنند، به بهانه هایى براى نفى آن تمسّک جسته اند که مهم ترین آن ها این است:
مى گویند: على (علیه السلام) در آن زمان که اسلام آورد، ده ساله بود و اسلامِ کودک ده ساله پذیرفته نیست؛ این بهانه جویى به قدرى در میان مخالفان فضایل على (علیه السلام) گسترده شده که باور کرده اند یک اشکال مهم و غیر قابل پاسخ است؛ در حالى که:
اوّلاً: مناسب است گفت وگویى را که میان مأمون، خلیفه عبّاسى و یکى از علماى اهل سنّت در عصر او به نام اسحاق صورت گرفت، بیاوریم (این گفت وگو را ابن عبد ربّه در عقد الفرید آورده است).
مأمون به او گفت: آن روز که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مبعوث شد از تمام اعمال چه عملى افضل بود؟
اسحاق گفت: اخلاص در شهادت به توحید و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله).
مأمون: آیا کسى را سراغ دارى که بر على (علیه السلام) در اسلام پیشى گرفته باشد؟
اسحاق: على (علیه السلام) اسلام آورد، در حالى که کم سن و سال بود و احکام الهى بر او جارى نمى شد!
مأمون: آیا اسلامِ على (علیه السلام) به دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبود؟ آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) اسلامش را نپذیرفت؟ چگونه ممکن است پیامبر (صلی الله علیه و آله) کسى را به اسلام دعوت کند که اسلامش پذیرفته نیست؟!
اسحاق پاسخى نداشت که بدهد.(2)