صفحه ٤٢٥

دیگر زنده است یا در صفِ مردگان است؟ امروز «مُخبِر» است و فردا «خبر»؛ امروز در مجلس یادبود دوستش شرکت مى کند، فردا دوستان دیگر در مجلس یادبود او هستند. بى شکّ اگر پایان عمر هرکس بر او روشن بود سرچشمه مفاسد بى شمارى مى شد که امام صادق (علیه السلام) در توحید معروف «مفضّل» به آن اشاره کرده و فرموده است: «اى مفضّل! درباره مخفى بودن مدّتِ حیاتِ انسان، بیندیش! اگر انسان مقدار عمر خود را مى دانست (از دو حال خارج نبود:) اگر عمرش کوتاه بود، همان مقدار از عمر به دلیل انتظارِ مرگ بر او گوارا نبود؛ بلکه به کسى مى ماند که دارایى اش به پایان رسیده و پیوسته احساس فقر مى کند و در ترس ووحشت است. این در حالى است که فناى عمر از فناى مال مهم تر است؛ زیرا مال جانشین دارد امّا عمر جانشینى ندارد. و اگر عمر او طولانى بود و از آن آگاه مى شد، احساس امنیّت و بقا مى کرد و غرق معاصى و گناهان مى گردید؛ به این امید که بهره کافى از شهوات ببرد و هنگامى که پایان عمرش نزدیک مى شود، به توبه بنشیند. این چیزى است که خداوند از بندگانش نمى پسندد (به همین دلیل مدّت عمر را پنهان نگه داشت تا بندگانش همیشه در میان خوف و رجا باشند؛ همان حالتى که از یک سو به انسان آرامش مى دهد و ازسوى دیگر هشدار، وسبب تکامل او مى گردد)».(1)

2. فریب آرزوها را نخورید
امام (علیه السلام) در جمله دیگرى به فریب آرزوها اشاره کرده و مى فرماید: «وَأَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ».
چرا و چگونه آرزوها انسان را فریب مى دهد و بهترین ساعات عمر او را در پندارها و خیالات واهى سپرى مى کند؟!