صفحه ١٤٧

بخش دوم
وَلَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هذاَ آلاَْمْرِ وَعَیْنَهُ، وَقَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَبَطْنَهُ، فَلَمْ أَرَ لِی فِیهِ إِلاَّ آلْقِتَالَ أَوِ آلْکُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمّدٌ صَلّى اللّهُ عَلَیْهِ. إِنَّهُ قَدْ کَانَ عَلَى الاُْمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثآ، وَأَوْجَدَ النَّاسَ مَقَالا، فَقَالوُا، ثُمَّ نَقَمُوا فَغَیَّرُوا.
ترجمه
من بارها این مسئله را بررسى و پشت و روى آن را مطالعه کرده ام، دیدم راهى جز جنگ (با خودکامگان بى منطق شام) یا کافر شدن به آنچه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آورده است ندارم. کسى قبل از این بر مردم حکومت مى کرد (اشاره به عثمان است) که بدعت هایى گذاشت و حوادث نامطلوبى به بار آورد و موجب سروصداى زیادى در میان مردم شد، انتقادهایى از او کردند، سپس از او انتقام گرفتند و تغییرش دادند.

شرح و تفسیر
چاره اى جز شدت عمل ندیدم!

فراز دوم این خطبه که در این جا موضوع بحث است دقیقآ در نقطه مقابل فراز اوّل قرار دارد، یا به تعبیر دیگر، مرحله دوم مبارزه است.
در فراز اوّل، امام (علیه السلام) مکرّر تأکید بر خویشتن دارى و پرهیز از درگیرى، و توسّل به منطق و دلیل، و صبر و تحمّل مى فرمود، در حالى که در این فراز به گونه اى بسیار قاطعانه سخن از توسّل به زور و جنگ به میان آورده است. این