صفحه ٤٣٧

دیگرش در این نکته نهفته است که او وجودى است ازلى و ابدى و بى پایان از تمام جهات؛ به همین دلیل، هم آغاز است و هم انجام، هیچ وجودى قبل از او نبوده و هیچ چیزى بعد از او نخواهد بود؛ همان گونه که در قرآن مجید آمده است: (هُوَ الاَْوَّلُ وَ الاْخِرُ و الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ)؛ «اوست اوّل و آخر و پیدا و پنهان»(1)؛ و نیز مى فرماید: (لاَ إِلهَ إِلّا هُوَ کُلُّ شَىْءٍ هَالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ)؛ «هیچ معبودى جز او نیست همه چیز جز ذات (پاک) او فانى مى شود».(2)
اساسآ وجودى که ازلى و ابدى است درواقع آغاز و پایان ندارد و تعبیر به اوّل و آخر درباره او به این معناست که همه مخلوقات وابسته به وجود او هستند، هم در آغاز پیدایش و هم در ادامه حیاتشان. امّا ظاهر و باطن بودن او به این معناست که اصل وجود و صفاتش از همه چیز آشکارتر است، چراکه به تعداد تمام ستارگان و موجودات زنده و برگ هاى درختان و ریگ هاى بیابان بلکه به تعداد اَتُم هاى جهان ـ که تعدادش را هیچ کس جز او نمى داند و نمى تواند تصوّر کند ـ دلیل بر اثبات وجود و صفات او وجود دارد؛ ولى از آن جا که کنه ذاتش بى نهایت است وهیچ انسانى نمى تواند بى نهایت را آن چنان که هست تصور کند (چون نامحدود در محدود نمى گنجد) کنه ذات او بر همه کس، حتّى انبیا و اولیا پنهان است و از آن جا که انسان ها نخست به آثار او در پهنه جهان هستى آشنا مى شوند و سپس متوجّه ذاتِ پاکِ او مى گردند، مى توان گفت: او پیش از آن که پنهان باشد، آشکار است و به تعبیر بعضى از فلاسفه اسلامى: «خفاى او به دلیل شدّت ظهور اوست». آیا آفتاب که یکى از مخلوقات اوست غالبآ از شدّت ظهورش پنهان نیست؟ آیا نگاه کردن به قرص خورشید براى انسان ها آسان است؟
سپس امام (علیه السلام) در یک مقایسه، ده صفت از اوصاف کمال و جمال او را با