صفحه ٤٣٨

صفات مشابه در مخلوقات مقایسه کرده و بیگانگى صفات او را از صفات مخلوقات روشن مى سازد و نشان مى دهد که حقیقت کمال، تنها در ذات پاک اوست و در غیر او ـ همه چیز ـ در حال نقصان است!
نخست مى فرماید: «هرچه جز او به یگانگى توصیف شود، کم ارزش است»؛ (کُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَیْرَهُ قَلِیلٌ).
این سخن اشاره به نکته بسیار لطیفى در باب توحید صفات و ذات خداست؛ زیرا وحدت درباره او حکایت از بى انتها بودن ذات و صفاتش مى کند. وحدت در آن جا به معناى بى نظیر بودن و نامحدود بودن است در حالى که وحدت درمورد مخلوقات، وحدت عددى است و در جایى گفته مى شود که دربرابر آن کثرتى باشد و طبعآ چنین وحدتى حکایت از قِلّت مى کند؛ در حالى که وحدت در ذات پاک او، حاکى از وسعتِ بى مانندِ وجود اوست، که همه جا و در هر زمان بوده و هست و در عین حال زمان و مکانى ندارد. این همان است که کمى قبل به آن اشاره شد که اوصاف، هنگامى که به ذات خدا مى رسد، رنگ دیگرى مى گیرد؛ وحدتى که همه جا نشانه کمبود است در آن جا به معناى وسعتِ بى نظیر است.
در توحید صدوق آمده است: «مرد عربى روز جنگ جمل برخاست وعرض کرد: اى امیرمؤمنان! آیا تو مى گویى خداوند واحد است؟ مردم از هر سو به او حمله کردند و گفتند: اى مرد عرب! این جا جاى این سؤالات است؟ (هر سخن جایى و هر نکته مقامى دارد) امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: او را رها کنید! مطلبى را که این مرد عرب مى خواهد، همان چیزى است که ما از دشمنان در این میدان مى خواهیم (اشاره به این که ما در طریق همین معارف پیکار مى کنیم)».
سپس فرمود: «یَا أَعْرَابِىُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِی أَنَّ اللّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ: فَوَجْهَانِ مِنْهَا لاَ یَجُوزان عَلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ وَجْهَانِ یَثْبُتَانِ فِیهِ؛ اى اعرابى! این که گفته مى شود: خداوند یگانه است، چهار معنا دارد: دو معناى آن درباره خداوند متعال