صفحه ٢٢٠

سخنرانى‌ها و بيانيه‌هاى خويش به روشنگرى مردم و هدايت آنها مى‌پرداخت و دولت را نصحيت مى‌كرد؛ اما وقتى مردم با امام بيعت كردند و حاضر شدند جان خود را براى اسلام فدا كنند و دست دشمنان خدا را از كشور كوتاه كنند و حكومت الهى و اسلامى را در اين سرزمين حاكم كنند، امام مسؤوليّت حكومت را پذيرفت و فرمود: من با مشروعيّت و ولايتى كه خداوند به من داده و با تكيه بر يارى و كمك شما مردم توى دهن اين دولت مى‌زنم و دولت تعيين مى‌كنم. يعنى امام، به عنوان ولىّ فقيه، حق حكومت و ولايت بر مردم را داشت و ولايتش برخوردار از مشروعيّت الهى بود، اما تا مردم به صحنه نيامده بودند و با ايشان بيعت نكرده بودند، اين ولايت تحقق عينى نيافته بود؛ اما با بيعت مردم و حضور چشمگير آنان در صحنه‌هاى انقلاب و اعلام وفادارى و جانفشانى در راه اسلام و تبعيّت از رهبرى، آن ولايت الهى تحقق عينى يافت و حكومت اسلامى شكل گرفت.
   بى‌ترديد اين حكومت اسلامى كه به قيمت خون صدها هزار شهيد شكل گرفت و تداوم يافت و باوجود خيل عظيم نيروهاى فداكار و وفادار به انقلاب كه از مرزهاى كشور و نيز از ارزشهاى انقلاب و دستاوردهاى بزرگ آن پاسدارى مى‌كنند، نبايد به وسيله عدّه‌اى مزدور آسيب ببيند. اين مردم فداكار به چند نفر مزدور و خودفروخته اجازه نمى‌دهند كه مصالح اسلام، مال، جان و ناموس مردم را به خطر اندازند. كسانى كه در اين مرحله [و روزهاى پس از 18 تيرماه سال 1378] كه مشتى آشوبگر، مزدبگير و جيره‌خوار بيگانگان به خيابانها ريختند و آشوب به راه انداختند و اموال مردم را آتش زدند و به يغما بردند و ناموس مردم را هتك كردند و حتّى مسجد آتش زدند، باز هم مى‌گويند نبايد در برابر آنان خشونت نشان داد و اسلام اجازه نمى‌دهد اِعمال خشونت شود، يا اسلام را نشناخته‌اند و يا مى‌خواهند به اسلام و مسلمين خيانت كنند!
   با ناز و نوازش لبخند كه نمى‌شود جلوى آشوبگر را گرفت، بايد با قوه قهريه و خشونت و شدّت عمل با آنان برخورد كرد و با قدرت جلوى آنان را گرفت و ديگر نبايد اجازه دهيم كه اين حوادث تلخ در كشور ما تكرار گردد. مردم ما فريب اين سخنان را نمى‌خورند و به سخن كسى كه مى‌گويد خشونت هميشه و مطلقاً ممنوع است گوش نمى‌دهند و اگر تاكنون صبر كرده‌اند و