صفحه ٦٧

(وَاِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ لاتُقْسِطُواْ فى الْيَتامى فَانْكِحُواْ ماطابَ لَكُمْ مِنَ اْلنِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَرُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّتَعْدِلُوا فَواحِدَةً)(1).
هرگاه بيم داريد كه با ايتام به عدالت رفتار نكنيد، پس با زنانى كه مايل هستيد ازدواج كنيد، با دو نفر، سه نفر و چهار نفر از زنان، و هرگاه نگران هستيد كه در ميانشان به عدالت عمل نكنيد پس با يك زن ازدواج كنيد.
   درباره مفاد و ارتباط صدر و ذيل و شرط و جزاى اين آيه، وجوه مختلفى بيان شده است. سؤال اين است كه ميان جمله (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فى الْيَتامى) كه شرط است، و جمله «فَانْكِحُواْ ماطابَ لَكُمْ مِنَ اْلنِّساءِ) كه جزاى اين جمله شرطيه است، چه ارتباطى وجود دارد و چرا خداوند، اين جزا را معلق بر آن شرط كرده است؟ و چرا فرموده است: «اگر مى ترسيد كه با يتيمان به عدالت رفتار نكنيد، دو، سه و چهار زن بگيريد.»؟
   در پاسخ به اين پرسش، مفسران وجوه مختلفى را بيان كرده اند كه دو وجه از آن ها روشن تر به نظر مى رسد:
   نخست آن كه در ميان اعراب، در اثر جنگ هاى بسيارى كه رخ مى داد، كودكان يتيم فراوان بودند. در چنين وضعيتى، قرآن كريم سفارش كرده كه در اموال يتيمان تصرف نكنيد و اموال آنان را با اموال خود، مخلوط نسازيد. نخستين بار كه آياتى در اين زمينه نازل شد، بعضى از مسلمانان، كه سرپرستى يتيمانى را بر عهده داشتند، نگران شدند تا آن جا كه وقتى غذايى را براى يتيم مى بردند، اگر مقدارى زياد مى آمد، آن را مصرف نمى كردند تا اين كه فاسد مى شد؛ زيرا گمان مى كردند كه در مال يتيم نبايد تصرف كرد.
   اين وضع، مشكلاتى را به وجود آورد و عده اى را بر آن داشت كه خدمت پيغمبر اكرم(ص) رسيده و گفتند: ما از تصرف در اموال يتيمان مى هراسيم و در نتيجه، اين مشكلات به وجود آمده است. در چنين شرايط و شأن نزولى بود كه آياتى نازل شد و خداوند در آن ها فرمود كه تصرف شما بايد بر اساس مصلحت يتيم باشد، نه اين كه هيچ گونه تصرفى در مال يتيم نكنيد.
(وَاللَّهُ يَعْلَمُ اْلمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ)(2).
و خداوند، تبهكار را از مصلحت انديش باز مى شناسد.