صفحه ٦٥

مهر به معناى خريد و فروش زن است؛ اما اين برداشت، اساس درستى ندارد. اسلام، بر اساس مصالح اقتصادىِ زن، مهر را معتبر دانسته است تا آن جا كه اگر در ضمن عقد، مقدار آن تعيين نشود، مهرالمثل بر مرد واجب مى شود.
   وجوب پرداخت نفقه زن بر مرد، يكى ديگر از احكام حقوقىِ نكاح، در نظام حقوقىِ اسلام است. بنابراين، تعيين مهر و لزوم نفقه، به خاطر مصالح خاصى است كه در احكام حقوقى ازدواج، به آن خواهيم پرداخت.
   در كنار اين احكام حقوقى، احكام اخلاقى نيز در اسلام وجود دارد. يكى از احكام اخلاقى در ازدواج، اين است كه اگرچه تعيين مهر واجب است، اما نبايد آن قدر سنگين باشد كه پرداخت آن، عملا ممكن نباشد. بنابراين، سخت گيرى در تعيين مقدار مهر، به اندازه اى كه برخى قادر بر پرداخت آن و ازدواج نباشند، نقض غرض است و با روح قانون ازدواج و اسلام سازگار نيست و بسيارى از مردان و زنان را از ازدواج محروم مى سازد.
   قرآن بر اين نكته تأكيد مى كند كه نبايد فقر، موجب محروم شدن شخص از ازدواج شود و فقرا بايد بر خدا توكل كنند كه خدا آنان را بى نياز خواهد كرد؛ اما معمولا سنگينىِ مهر باعث تأخير ازدواج يا محروم شدن بسيارى از مردم از ازدواج مى شود.
   البته از نظر قانونى، زن حق دارد هر مقدار كه مايل است، براى خود، مهر تعيين كند؛ اما از نظر اخلاقى، قرآن كريم توصيه مى كند كه در مقدار مهر، سخت گيرى نكنند و با اشخاص فقير هم ازدواج كنند.
   با وجود همه اين توصيه ها، ممكن است كسانى در شرايط خاصى باشند كه از پرداخت مهر و حتى از عهده اداره زندگى و مخارج خانواده برنيايند. چنين كسانى كه يا در اين حد تهى دستند و يا در شرايط خاصى قرار گرفته اند كه قادر به ازدواج دائم نيستند، مى توانند با ازدواج موقت، بدون آن كه بار سنگينى بر دوششان بيايد، نياز خود را برطرف كنند. اين هم راه قانونىِ ديگرى است كه خداوند در قرآن مجيد از آن ياد كرده و مى فرمايد:
(فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَـأتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً)(1).
پس هرگاه از آنان بهره مند شديد، پاداش معيّن و حق واجب آنان را بپردازيد.