صفحه ٢٢١

خود پشيمان مى شوند؛ آن جا كه مى فرمايد:
(اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى مافَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّهِ وَ اِنْ كُنْتُ لَمِنَ السّاخِرِينَ)(1).
(در آن روز) هركسى (به خود آيد و) بگويد: واى بر من كه جانب امر خدا فرو گذاشتم (در حق خود ظلم كردم) و وعده هاى خدا را مسخره نمودم.
   بعضى از آيات نيز به پاداش نيك مسخره شوندگان و دلجويى از ايشان مى پردازد؛ مانند:
(فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سُخْرِيّاً حَتَّى اَنْسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ اِنِّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا اَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ)(2).
شما(پيامبران و) كسانى را كه به آنان ايمان آوردند به تمسخر گرفتيد آن كه شما را از خود غافل نمودم، مرا فراموش كرديد و به آنان پوزخند زديد. من امروز آنان را به خاطر آن كه در برابر خنده ها و تمسخرهاى شما صبر پيشه كردند، پاداش نيك دهم و محققاً هم آنان رستگار خواهند بود.
   در بعضى از آيات به ريشه روانىِ اين تمسخرها و سبك سرى ها اين گونه اشاره شده كه اين برخوردهاى نابخردانه و دور از منطق با انبيا و اوليا و آيات خدا، در بدكردارى و آلودگىِ اخلاقى و عملى آنان ريشه دارد و سرانجام، به تكذيب آيات خدا و تمسخر آن ها منتهى خواهد شد؛ مانند:
(ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ اَساؤُ السُّوءَى اَنْ كَذَّبُوا بِاياتِ اللَّهِ وَ كانُواْ بِها يَسْتَهْزِؤُنَ)(3).
سپس سرانجام كار آنان كه مرتكب گناه و كارهاى زشت شوند اين است كه آيات خدا را دروغ بدانند و به تمسخر گيرند.
   بعضى ديگر از آيات قرآن كريم، كه درباره استهزاى انبيا سخن مى گويند، موارد مشخصى را مطرح مى كنند. يكى از اين موارد، استهزاى قوم نوح(ع) است. حضرت نوح كه بيش از هزار سال از عمر شريفش گذشته بود، وقتى از دعوت قوم خود مأيوس شد، به ساختن كشتى پرداخت تا به هنگام طوفان و عذاب الهى، مؤمنان و پيروان وى با