صفحه ٥٩٧

امام (علیه السلام) فرمود: «با چه شرطى آن ها را راضى و منصرف کنم؟» عثمان گفت: «با این شرط که من از این به بعد مطابق صلاحدید تو رفتار کنم». امام (علیه السلام) فرمود: «من بارها با تو درباره خلاف کارى هایت سخن گفته ام و تو هم وعده دادى که اصلاح کنى ولى به سخنان مروان و معاویه و ابن عامر گوش دادى و پیمانت را با من شکستى».
با این حال، امام (علیه السلام) قول مجدّد عثمان را درباره اصلاح روش هاى نادرست خلافتش پذیرفت و به اتّفاق «سى نفر» از مهاجران و انصار، با کسانى که از مصر آمده بودند و بر ضدّ عثمان شوریده بودند، سخن گفت و مصریان پذیرفتند که به مصر بازگردند.(1) سپس عثمان کارهاى خلاف دیگرى انجام داد، که شرح آن در جلد اوّل، ذیل خطبه شقشقیّه تحت عنوان «علل شورش بر ضدّ عثمان» گذشت، و تدابیر امام (علیه السلام) در خاموش کردن آتش فتنه، به سبب خلاف کارى هاى جدید، بر باد رفت.
این سخن به خوبى نشان مى دهد که امام (علیه السلام) بارها و بارها به اعمال عثمان اعتراض کرده بود و از او پیمان گرفته بود که وضع خود را اصلاح کند، ولى عثمان چنان تحت نفوذ وسوسه هاى مروان و معاویه بود، که هرگز وضع خود را ـ هر چند در ظاهر ـ اصلاح نکرد.
در خطبه 164 نهج البلاغه نیز، شرح مفصّلى در این زمینه آمده است که هنگامى که مردم نزد امام (علیه السلام) جمع شدند و از عثمان شکایت کردند و از آن حضرت خواستند که با عثمان در این زمینه صحبت کند و از او بخواهد که از اشتباهاتش دست بردارد، حضرت نزد او آمد و او را نصیحت فرمود و به اعمالش اعتراض کرد و او را از ستمکارى بر حذر داشت و از این که در آن سنّوسال، زمام اختیار خود را به دست مروان (و افرادى مانند او) بسپارد،