صفحه ٥٩٦

خلافت خلیفه اوّل و دوم، دلیل بر این است که آن ها از مسیر حقّ و عدالت خارج نشدند؟ وگرنه امام (علیه السلام) قیام مى نمود و اعتراض مى کرد.
پاسخ این است که امام (علیه السلام) به یقین از آن وضع رضایت نداشت وهمان طور که در خطبه شقشقیّه و غیر آن آمده، اعتراض خود را به وضعیّت آن زمان پنهان نکرد؛ منتها در آغاز کار، با خوددارى از بیعت با خلیفه اوّل و اعتراض بر آنچه در سقیفه گذشت، آنچه را باید بگوید، گفت (همان گونه که در شرح خطبه 67 گذشت)؛ و بعد که پایه هاى خلافت آن ها محکم شد واعتراض به آنان سودى نداشت سکوت اختیار کرد، مبادا درگیرى در داخل حکومت اسلامى، سبب تضعیف آن گردد.
و از این جا جواب این سؤال نیز روشن مى شود که چرا امام (علیه السلام) به عثمان اعتراض نکرد، در حالى که خطاهاى او درمورد بذل و بخشش بیت المال به خویشاوندانش و سپردن پست هاى حسّاس کشور اسلامى به افراد نالایق، بر هیچ کس مخفى نبود، آیا این سکوت دلیل بر رضایت آن حضرت به اعمال عثمان است؟
بى شک امام (علیه السلام) نه دربرابر عثمان سکوت کرد و نه درباره اعمال او رضایت داشت، اعتراض به تبعید ابوذر به ربذه و پاره اى از کارهاى دیگر، به خوبى نشان مى دهد که امام (علیه السلام) به اعمال عثمان معترض بود و ازجمله گواهان روشن بر این ادعا، همان چیزى است که از امام (علیه السلام) در آخرین روزهاى عمر عثمان نقل شده است که وقتى عثمان از اجتماع مسلمانان بلاد مختلف اسلامى در مدینه باخبر شد شخصآ به منزل امام (علیه السلام) آمد و عرض کرد: «تو نزد مردم قدر و منزلت دارى وهمه به سخنانت گوش فرامى دهند، اوضاع را که مشاهده مى کنى چقدر بحرانى است، من دوست دارم تو با آن ها صحبت کنى و آنان را از این راهى که در پیش گرفته اند، منصرف سازى».