صفحه ٥٤٠

شایستگى داشته باشند که امام (علیه السلام) با علاقه به سوى آنان هجرت کند، به عکسِ مردمِ مدینه، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با علاقه و محبّت به سوى آنان هجرت کرد؛ چراکه واقعاً شایستگى داشتند. مى فرماید: «آگاه باشید! به خدا سوگند! من به میلِ خود، به سوى شما نیامدم، بلکه حوادث اضطرارى مرا به طرف شما حرکت داد!»؛ (أَمَا وَاللهِ مَا أَتَیْتُکُمُ آخْتِیَارآ؛ وَلکِنْ جِئْتُ إِلَیْکُمْ سَوْقآ).
تاریخ نیز به این واقعیت، شهادت مى دهد که اگر قضیه جنگ جمل نبود، امام (علیه السلام) به سوى بصره حرکت نمى کرد و اگر نیروهاى حجاز براى درهم شکستن پیمان شکنانِ بصره، کافى بود، از کوفیان کمک نمى طلبید و اگر خطر معاویه کشور اسلام را تهدید نمى کرد، براى دفع او، در پایگاه کوفه مستقر نمى شد و جوار رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) و قبر بانوى اسلام (علیها السلام) و سرزمین وحى را رها نمى کرد.
این سخن، درواقع پاسخى است براى یک اشکال مقدّر، و آن این که اگر مردم عراق و کوفه داراى چنین صفات نکوهیده اى بودند، چرا امام (علیه السلام) آن ها را به عنوان یاران خویش برگزید؟ امام (علیه السلام) در پاسخ این سؤال مى فرماید: این یک گزینش اجبارى بود، نه اختیارى.
سپس به پاسخ یکى از سخنان بسیار زشت آن ها درباره خودش پرداخته، مى فرماید: «به من خبر رسیده است که (بعضى از شما) مى گویید: «على خلاف مى گوید». خدا شما را بکشد! به چه کسى دروغ بستم؟ آیا به خدا؟ حال آن که نخستین مؤمن به او بوده ام؛ یا به پیامبرش؟ حال آن که نخستین تصدیق کننده او بوده ام»؛ (وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّکُمْ تَقُولُونَ: عَلِیٌّ یَکْذِبُ، قَاتَلَکُمُ اللهُ تَعَالَى! فَعَلَى مَنْ أَکْذِبُ؟ أَعَلَى اللهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ! أَمْ عَلَى نَبِیِّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ!).
پرونده زندگى امام (علیه السلام) در این باره کاملاً روشن است؛ نخستین کسى که از مردان، به خدا ایمان آورد ـ بلکه در تاریخ زندگى اش، هرگز غیر خداپرستى دیده نمى شود ـ و نخستین کسى که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را تصدیق کرد و به یارى اش برخاست، على (علیه السلام) بود.