صفحه ٥٠٩

وَالثِّیَابُ الْمُتَدَاعِیَةُ!(1) کُلَّمَا حِیصَتْ(2) مِنْ جَانِبٍ تَهَتَّکَتْ مِنْ آخَرَ).
این تشبیهات، از تشبیهاتى است بسیار ظریف و دقیق و پرمعنا، که امام (علیه السلام) درباره اهل کوفه و گروهى از مردم عراق بیان فرموده است؛ تاریخ نشان مى دهد که بعد از جنگ صفّین و مشکلاتى که براثر نادانى و نافرمانى گروهى از سربازان امام (علیه السلام) به بار آمد، حالت سستى و ضعف و زبونى و بى تفاوتى دربرابر سرنوشت اجتماعى، به آن ها دست داد.
آن ها افرادى عافیت طلب و کوته فکر بودند؛ یا قدرت بر تحلیل مسائل اجتماعى نداشتند و یا اگر داشتند، براى این که خود را به زحمت نیندازند، بى تفاوت از کنار آن مى گذشتند. حملات غافلگیرانه و غارتگرانه لشکریان شام، که پى درپى به مرزهاى عراق مى شد و گاه تا عمق زیادى نفوذ مى کرد آن ها را بیدار نکرد و از فاجعه بزرگى که در پیش داشتند، آگاهشان نساخت و اگر گروهى آگاه شدند، با بى تفاوتى از کنار آن گذشتند.
امام (علیه السلام) در تشبیه اوّل، آن ها را به شترانى تشبیه مى کند که تازه آماده باربرى شده اند و احیاناً پشت و کوهانشان مجروح شده است. روشن است که همه شتران در آغاز کار چنین اند و باید این دوران را تحمّل کنند تا پشتشان محکم ودست و پایشان ورزیده شود.
ولى این گروه، با همان بارهاى نخست که در جنگ «صفّین» بر دوششان حمل شد، زانو زدند و بر زمین نشستند و امام (علیه السلام) پیوسته با آن ها مدارا مى کرد، بلکه به پا خیزند و با شجاعت و شهامت راه را تا آخر طى کنند.