صفحه ٤٩٩

امام (علیه السلام) در این سخن به طور غیرمستقیم آن گروه را سرزنش مى کند که اگر مى گذاشتند هاشم بن عُتبه را (که شرح حال او در نکته ها خواهد آمد) براى حکومت مصر برگزیند، سرنوشت مصر طور دیگرى بود و این منطقه مهم، به آسانى از دست نمى رفت.
ولى از آن جا که ممکن است بعضى، از این سخن امام (علیه السلام) چنین برداشت کنند که حضرت، محمّدبن ابى بکر را نکوهش مى کند، امام (علیه السلام) به دنبال این سخن مى افزاید: «با این حال، من محمّدبن ابى بکر را نکوهش نمى کنم؛ زیرا او مورد علاقه من بود و در دامان من پرورش یافته بود!» (بِلاَ ذَمٍّ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِیبَکْرٍ، وَ لَقَدْ کَانَ إِلَىَّ حَبِیبآ وَ کَانَ لِی رَبِیباً).
درواقع امام (علیه السلام) مى فرماید: محمّدبن ابى بکر در کار خود، کوتاهى نکرد وآنچه در توان داشت به کار گرفت، ولى توانش بیش از این نبود!
قابل توجّه این که در بعضى از روایات آمده است: امام (علیه السلام) هنگامى که از شهادت «محمّدبن ابى بکر» باخبر شد، فرمود: «رَحِمَ اللّهُ مُحَمَّداً! کَانَ غُلاَماً حَدَثاً، لَقَدْ کُنْتُ أَرَدْتُ أَنْ اُوَلِّىَ الْمِرْقَالَ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ مِصْرَ، فَإِنَّهُ لَوْ وَلاَّهَا لَمَا خَلاَّ لاِبْنِ الْعَاصِ وَأَعْوَانِهِ الْعَرْصَةَ، وَ لاَ قُتِلَ إلاَّ وَ سَیْفُهُ فی یَدِهِ بِلاَ ذَمٍّ لِمُحَمَّدٍ، فَلَقَدْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ فَقَضَى مَا عَلَیْهِ؛ خدا رحمت کند محمّد (بن ابى بکر) را! جوان نورسى بود، من تصمیم داشتم مرقال، هاشم بن عُتبه را والى مصر کنم (ولى گروهى مانع شدند) به خدا سوگند! اگر والى مصر شده بود، عرصه را بر عمروعاص و یارانش تنگ مى کرد و(اگر شهید مى شد) کشته نمى شد، مگر این که شمشیر در دست او بود؛ با این حال، محمّدبن ابى بکر را نکوهش نمى کنم، او نهایت تلاش خود را به خرج داد وآنچه بر او بود (و در توان داشت) ادا کرد».(1)