صفحه ٤١٩

انسان، نیازمند تکلّف است در حالى که این تعبیر درباره مرگ و سرآمدِ زندگى، بسیار به ذهن نزدیک است.
در چهارمین جمله که این بحث را تکمیل مى کند مى فرماید: «مسافرى که به زودى با سعادت و خوشبختى یا با شقاوت و بدبختى از راه مى رسد باید بهترین آمادگى را براى استقبال از او داشت»؛ (وَ إِنَّ قَادِمآ یَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقٌّ لاَِفْضَلِ الْعُدَّةِ).
روشن است که منظور از «قادم» در این جمله، انسان است که همچون مسافرى از منزلگاهِ دنیا، به سوى سراى جاودان در حرکت است و ره آوردى که با خود دارد، یا سعادت است یا شقاوت. چه بهتر که بهترین زاد و توشه را با خود برگیرد، تا بتواند در آن سرا سعادتمند وارد شود.
درواقع انسان ها همچون مسافرانى هستند که سفر درازى در پیش دارند اگر زاد و توشه خوبى همراه داشته باشند، سلامت خود را در طول سفر حفظ کرده و پرنشاط و باطراوت به مقصد مى رسند، و اگر زاد و توشه بدى با خود داشته باشند بیمار و رنجور و ناتوان و بدبخت، وارد آن سرا مى شوند.
جمعى از شارحان «قادم» را نیز به معناى مرگ و سرآمدِ عمر تفسیر کرده اند که یا با پیام سعادت وارد مى شود یا خبر ناگوار شقاوت؛ و طبعآ براى ورود او باید بهترین آمادگى را داشت.
این تفسیر از آن جهت که هماهنگ با مفهوم جمله قبل (وَ إِنَّ غائِبآ...) است، ترجیح دارد.
منظور از «أَفْضَلُ العُّدَةِ» (برترین آمادگى) همان فراهم ساختن زاد و توشه تقواست که در «قرآن مجید» به عنوان «خیر الزّاد» معرفى شده است: (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى).(1)