صفحه ٣٧٩

از همه این امور گذشته، علّتى که امام (علیه السلام) براى این دستور ذکر مى کند بسیار دقیق و لطیف است؛ مى فرماید: «در مقایسه خوارج با ظالمان شام، نباید فراموش کنید که این ها افراد نادانى بودند که به گمان خود به طلب حق برخاستند ولى براثر جهل و تعصّب، راه افراط را پیمودند و از حق تجاوز کردند و در آن سوى حق قرار گرفتند، ولى معاویه و یارانش آگاهانه به دنبال باطل رفتند و به آن رسیدند».
بنابراین، اگر بنا باشد انسان تنها با یکى از این دو دشمن مبارزه کند و توانایى بر پیکار هر دو نداشته باشد کدام را باید انتخاب کند؟ بى شک باید گروه دوم را براى مبارزه برگزیند و هرگاه از مبارزه با او فراغت حاصل شد، به مبارزه با گروه باطل اوّل برخیزد.
در حدیثى که «مبرّد» آن را در کامل نقل کرده چنین مى خوانیم: بعد از شهادتِ امیرمؤمنان على (علیه السلام) افرادى از سران خوارج، با همکارى پیروان خود بر معاویه شوریدند و این در حالى بود که معاویه در کوفه بود، و امام حسن (علیه السلام) از کوفه خارج شده و عزم مدینه داشت؛ معاویه کسى را به خدمت امام حسن (علیه السلام) فرستاد که مبارزه با خوارج را برعهده بگیرد؛ امام حسن (علیه السلام) در جواب فرمود: «من از جنگ با تو خوددارى کردم براى حفظ خون هاى مسلمین، آیا از طرف تو با گروهى جنگ کنم که براى کشته شدن، تو از آن ها سزاوارترى؟!».(1) منظور امام (علیه السلام) از این جواب، آن بود که خوارج هر چند گمراه اند، امّا ضلالت و گمراهى آن ها کمتر از معاویه و همدستان اوست.
جالب این که على (علیه السلام) به دست خوارج شهید شد و این جنایت بزرگ در جهان اسلام به وسیله آن ها رخ داد و این کار در زمان خودِ آن حضرت نیز پیش بینى شده بود؛ با این حال امام (علیه السلام) هرگونه انتقام جویى از آن ها را رد مى کند و حتّى از