صفحه ٣٧١

آن ها شنیدى؟ عایشه گفت: شنیدم که مى فرمود: «اِنَّهُمْ شَرُّ الْخَلْقِ وَالْخَلِیقَةِ یَقْتُلُهُمْ خَیْرُ الْخَلْقِ وَالْخَلِیقَةِ وَأَقْرَبُهُمْ عِنْدَاللهِ وَسِیلَةً؛ آن ها بدترین مخلوقات و بدترین انسان ها هستند و آن ها را بهترین انسان و بهترینِ مخلوقات ومقرّب ترین آن ها نزد پروردگار به قتل مى رساند».(1)
ویژگى هاى خوارج را مى توان چنین خلاصه کرد:
آنها گروهى بودند که به ظواهر عبادات سخت پایبند بودند و حتى به مستحبات و مکروهات ساده و معمولى اهمّیّت مى دادند و همین امر یکى از اسباب غرور و خودبرتربینى آنان بود. در مقابل، افرادى بسیار جاهل، متعصّب وبسیار لجوج و جسور و بى ادب و براى رسیدن به مقاصد خود، بى رحم وشقاوتمند بودند. نمونه بارز آن را در داستان «ذوالخویصره» (حرقوس) که در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) واقع شد مى توان مشاهده کرد.
درست است که ظهور و بروز خوارج، در صفّین و بعد از داستان حکمین در عصر على (علیه السلام) بود، ولى این به آن معنا نیست که فرهنگ خوارج قبل از آن وجود نداشت، همین امروز نیز این فرهنگ منحط در میان گروه هایى در جوامع مختلف پیدا مى شود و شاید بسیارى از وهّابیان را بتوان در این زمره دانست؛ چراکه ویژگى هاى مذکور در آنان نمایان است.
در محیط خودمان نیز افرادى را مى بینیم که به ظواهر عبادات، سخت پایبندند ولى گاه به بزرگ ترین و پاک ترین علما و خدمتگزاران دینى خرده مى گیرند و آن ها را از طریق صحیح منحرف مى دانند و درپى فتنه گرى و شرارت و آشوب اند.
مبارزه با خوارج ـ جز در موارد حاد ـ از طریق جنگ و ستیز نیست همان گونه