صفحه ٢٩٩

سپس مى افزاید: فشار مردم به قدرى شدید و وحشتناک بود که «گمان کردم مرا براثر فشار خواهند کشت یا بعضى به وسیله بعضى دیگر دربرابر من از میان خواهند رفت!»؛ (حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِیَّ أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَیَّ).
در این تعبیرات چند نکته شایان دقّت است:
1. تعبیرى که امام (علیه السلام) درباره چگونگى هجوم مردم به هنگام بیعت یا هنگام اصرار بر مسئله شروع جنگ صفّین فرموده است، تعبیر تکان دهنده اى است که نشانه اى از دگرگونى فوق العاده حال مردم در آن هنگام است.
توجه داشته باشید که «تداکّوا» از ریشه «دکّ» به معناى کوبیدن و خرد کردن ومسطّح ساختن است و در این خطبه اشاره به وضع شترانى است که فوق العاده تشنه اند و وارد آبگاه مى شوند و هرکدام دیگرى را مى کوبد و کنار مى زند تا زودتر به آب برسد («هیْمِ» جمع «اَهْیَم» به معناى حیوان یا انسانى است که از شدّت تشنگى یا عارضه دیگر متحیّر شده و پیوسته این طرف و آن طرف مى رود).
حال اگرچنین شتران تشنه اى به حال خود رها شوند و هرگونه نظارت ساربان و قیدوبند را از دست بدهند چه منظره اى پیدا مى کنند؟ آرى، این چنین بود حال مردم در آن لحظات حسّاس، و به قدرى فشار زیاد بود که نه تنها براى افراد خودشان ایجاد خطر مى کرد بلکه ممکن بود براى امام (علیه السلام) نیز خطرساز شود.
آرى، این گونه است حال مردم هنگامى که به چیزى عشق و علاقه مى ورزند ودرباره آن احساسات نشان مى دهند ولى افسوس که گاهى همان ها هنگامى که به پاره اى از مشکلات برمى خورد چنان تغییر حالت مى دهند که گویى هرگز در آن صف، حاضر نبودند.
2. تعبیر «هیجان و بى تابى شتران تشنه بدون افسار» ممکن است اشاره ضمنى به عدم عمق احساسات، و ضعف معرفت و شناخت آن ها نیز باشد!