صفحه ٢٨٥

و همان گونه که اشاره شد شاعر، این مضمون را از احادیث معصومین (علیهم السلام) گرفته است.(1)
درواقع امام (علیه السلام) مى خواهد با این تعبیرات به نامحدود بودن نعمت هاى الهى اشاره کند. شبیه تعبیرى که درباره علم خداوند در آیه 27 سوره لقمان آمده که مى فرماید: (وَلَوْ اَنَّما فِى اْلاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللهِ)؛ «و اگر همه درختانِ روى زمین قلم شود و دریا براى آن مرکّب گردد، و هفت دریا به آن افزوده شود (این ها همه تمام مى شود، ولى) کلمات خدا پایان نمى گیرد».
آرى بندگان راهى جز این ندارند که از تقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورند وگرنه آنچه سزاوار خداوندى اوست هیچکس نمى تواند به جا آورد.
قابل توجه این که امام (علیه السلام) در این جا روى نعمت ایمان تکیه مى کند ومى فرماید: «وَهَداهُ اِیّاکُمْ لِلاِْیْمانِ» و این درواقع از قبیل ذکر خاص بعد از عام است.
در جمله قبل اشاره به مجموعه نعمت هاى بزرگ الهى مى کند و در این جمله اشاره به، خصوصِ نعمت ایمان که برترین آنهاست، همان گونه که در قرآن مجید آمده است: (بَلِ اللهُ یَمُّنُّ عَلَیْکُمْ اَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ)؛ «بلکه خداوند بر شما منّت مى نهد که شما را به سوى ایمان هدایت کرده است اگر (در ادعاى ایمان) راستگو هستید».(2)
نعمت ایمان، تنها از این نظر که کلید سعادت بشر و جواز ورود به بهشت جاویدان است اهمیّت ندارد، بلکه از جهت این که انگیزه اى براى تمام فضایل