صفحه ٢٧٠

را به سوى فنا مى راند، و همسایگانش را با آهنگ مرگ پیش مى برد»؛ (فَهِیَ تَحفِزُ(1) بِالْفَناءِ سُکَّانَها وَتَحْدُوا بِالْمَوْتِ جِیرَانَها).
«تحفز» از ریشه «حَفز» (بر وزن حبس) به معناى راندن و تحریک کردن و یا کسى را از پشت سر به پیش هل دادن است. این تعبیر به خوبى مى رساند که انسان ها بخواهند یا نخواهند با گذشت روزگار به پیش رانده مى شوند و به سوى اجل حرکت مى کنند.
تعبیر به «تَحْدوُ» که از ریشه «حُداء» به معناى آواز خواندن براى شتران به منظور تسریع حرکت آنهاست، تعبیر زیبایى براى نشان دادن این حقیقت است که در این جهان تمام عوامل تسریع به سوى فنا، فراهم است و انسان ها با سرعت هرچه تمام تر به سوى پایان زندگى پیش مى روند.
تعبیر به جیران (همسایگان) بعد از تعبیر به سکّان (ساکنان) ممکن است اشاره به این نکته باشد که محل سکونت انسان این جهان نیست، گویى همسایه این خانه است نه صاحب این خانه!
در جمله هاى بعد با بیان نکته دیگرى درباره دنیا چهره واقعى آن را آشکارتر ساخته، مى فرماید: «آنچه از دنیا شیرین بوده به تلخى گراییده و آنچه صاف وزلال بوده تیرگى یافته است»؛ (وَقَدْ اَمَرَّ(2) فِیهَا ما کَانَ حُلْوآ، وَکَدِرَ مِنهَا ما کَانَ صَفْوآ).
دوران شیرین کودکى و جوانى به سرعت پایان مى گیرد و دوران طاقت فرسا وپر از مرارت پیرى فرامى رسد. سلامت جسم و روح، جاى خود را به انواع بیمارى هامى دهد،وامنیت وآرامش به ناامنى وتشویش واضطراب مبدّل مى شود.