صفحه ٢٣٩

درواقع آن جا که با تحریف و تفسیرهاى غلط به هوى وهوس خود مى رسند به سراغ آن مى روند و هرجا نیاز به جعل احکام تازه اى دیدند دست به دامن بدعت مى زنند، درست است که آن بدعت ها نیز از هوى وهوس ها سرچشمه مى گیرد ولى هوى وهوس و تمایلات شیطانى گاه در نحوه تفسیر و اجراى احکام الهى نفوذ مى کند و گاه به صورت بدعت ها و احکام مجعول. و به همین دلیل در کلام امام (علیه السلام) از یکدیگر جدا شده اند.
به عنوان مثال مى توان به فتنه «بنى امیّه» که در اسلام از بزرگ ترین فتنه ها محسوب مى شود اشاره کرد. آن ها براى رسیدن به حکومت خودکامه خویش بر مرکب هوى وهوس سوار شدند و تا آن جا که توانستند در احکام اسلام تفسیر وتوجیه نادرست رواداشته و آن ها را به سود منافع شخصى خود توجیه کردند وهرجا امکان نداشت، دست به بدعت جدیدى زدند.
«معاویه» خلافت اسلامى را با نیرنگ به چنگ مى آورَد و بر اساس بدعتى جدید آن را در خاندان خود موروثى مى کند، «زیاد» را برادر خود مى خواند و در زمان حیات خود، براى یزید از مردم بیعت مى گیرد و سبّ و دشنام به امیرمؤمنان على (علیه السلام) را که پاک ترین و آگاه ترین و بزرگ ترین شخصیت اسلام بعد از پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) بود در قلمرو حکومت خود، سنّت مى شمرد، خود و یارانش در ریختن خون عثمان شرکت مى کنند و سپس به خونخواهى او برمى خیزند.(1)
سپس مى افزاید: «و گروهى (چشم و گوش بسته، یا هوى پرست آگاه) به پیروى از آن ها برمى خیزند و برخلاف دین خدا از آن ها حمایت مى کنند»؛ (وَیَتَوَلَّى(2) عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالا عَلَى غَیْرِ دِینِ اللهِ).