صفحه ٢٢٩

نامتناهى است و هم صفاتش، چگونه عقل و خرد انسان ها که همه متناهى ومحدود است مى تواند به آن نامحدود احاطه پیدا کند؟ ولى با این حال، آن قدر آثار وجودش در جبین تمامى موجودات نمایان است که هرکس مى تواند به طور اجمال از هستى ذات و صفات او آگاه باشد.
یک مثال ناقص اما گویا: همه ما مى دانیم که روح وجود دارد و زمان، یک واقعیت است اما پى بردن به حقیقت روح و زمان کار آسانى نیست، همه مى دانیم که موجود زنده با مرده متفاوت است اما کنه و حقیقت حیات چیست؟ فهم آن بسیار مشکل است. به تعبیر دیگر: ما به این امور علم اجمالى داریم نه تفصیلى.(1)
سپس در یک نتیجه گیرى دقیق مى فرماید: «پس او کسى است که نشانه هاى آشکار جهان هستى بر وجود پاکش، گواهى مى دهد که دل هاى منکران به وجودش اقرار دارند!»؛ (فَهُوَ الَّذِی تَشْهَدُ لَهُ أَعْلاَمُ آلْوُجُودِ، عَلَى إِقْرَارِ قَلْبِ ذِی آلْجُحُودِ(2)).
در حقیقت، منکران ذات پاک او، در زبان، انکارش مى کنند ولى در دل به برکت آثار صنع او به وجودش اقرار دارند. حتى ممکن است خویش را در صف منکران پندارند در حالى که نور وجود او در اعماق جانشان پرتوافکن است همان گونه که قرآن مجید مى فرماید: (وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللهُ فَأَنّى یُؤْفَکُونَ... وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتَها لَیَقُولُنَّ اللهُ قُلِ الْحَمْدُلِلهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لایَعْقِلُونَ)؛ «وهرگاه از آنان بپرسى: چه کسى آسمان ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟ مى گویند: «خداوند یگانه» پس با این حال چگونه آنان را (از