صفحه ٢٢٥

تعبیر دیگر، کُنه ذاتش از پنهان نیز پنهان تر است، تناسب بیشترى با جمله هاى بعد از آن دارد و به همین دلیل ما این تفسیر را بر تفاسیر دیگر ترجیح دادیم. درواقع مفهوم جمله مضمون همان شعر فیلسوف معروف مى شود که مى گوید:

وُجُودُهُ مِنْ أَظْهَرِ الْأَشْیاءِ       وَکُنْهُهُ فِی غَایَةِ الْخِفَاءِ

وجود پاکش از هر ظاهرى ظاهرتر است و کنه ذاتش در نهایت پنهانى است.
جمله «دَلَّتْ عَلَیْهِ أَعْلاْمُ الظُّهُورِ» اشاره به این دارد که نشانه هاى او همه جا آشکار است. آرى، در آسمان ها و ستارگان و کهکشان ها، در زمین و صحراها ودریاها، در جبین همه موجودات زنده، در برگ هاى درختان و گلبرگ ها وشکوفه ها و میوه ها، و در درون اتم ها. و هرقدر علم و دانش انسانى خیزش بیشترى مى گیرد و اسرار کائنات آشکارتر مى شود دلایل فزون ترى بر علم وقدرت و حکمت آن ذات بى مثال به دست مى آید.
در سومین جمله (وَامْتَنَع عَلى عَیْنِ الْبَصِیرِ) سخن از این است که تیزبین ترین دیده ها توانایى مشاهده جمالش را ندارد، چراکه مشاهده حسّى ویژه جسم و جسمانیات است و فرع بر مکان و جهت است، در حالى که ذات بى مثال او نه جسم است و نه جسمانى، نه داراى مکان است و نه جهت، بلکه پاک و منزّه از همه این عوارض و نقایص است، همان گونه که قرآن مى فرماید: (لاَتُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ)؛ «چشم ها او را نمى بیند ولى او همه چشم ها را مى بیند و او بخشنده (نعمت ها) و باخبر از دقایق امور و آگاه (از همه چیز) است».(1)
و هنگامى که موسى (علیه السلام) ازسوى بنى اسرائیل با جمله (رَبِّ أَرِنى أَنْظُرْ اِلَیْکَ)؛ «پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا تو را ببینم»، درخواست شهود حسّى