صفحه ١٩٩

مالک اشتر کشته شد در حالى که 39 ساله بود، و مختار سر او را خدمت امام على بن الحسین (علیه السلام) فرستاد، هنگامى که سر او را خدمت امام (علیه السلام) آوردند حضرت مشغول غذا خوردن بود، سجده شکر به جا آورد و فرمود: آن روز که ما را بر ابن زیاد وارد کردند غذا مى خورد در حالى که سر پدر من دربرابر او بود، من از خدا تقاضا کردم که از دنیا نروم تا سر او را در مجلس غذاى خود مشاهده کنم!».(1)
سومین جبارى که بر کوفه مسلّط شد و ظلم فراوان کرد، و سرانجام به عذاب دردناکى مبتلا گشت و به وضع بسیار دردناک و عبرت آمیزى جان داد حجّاج بن یوسف ثقفى بود. او که از طرف عبدالملک مروان به عنوان والى کوفه برگزیده شد، جنایاتى مرتکب شد که در تاریخ بشریت نه قبل و نه بعد از او شبیه و مانند نداشته است. درمورد جنایات او مطالبى نوشته اند که انسان از شنیدن آن ها نیز وحشت مى کند، تا چه رسد به دیدن، و مى توان گفت جنایات او نوعى مجازات الهى براى مردمى بود که به على (علیه السلام) و فرزندانش امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) چنان بى وفایى کردند که سابقه نداشت.
ولى این مسئله هرگز چیزى از بار سنگین مسئولیّت الهى حجّاج نمى کاست، و به همین دلیل به دردناک ترین وضعى در سن پنجاه و چهار سالگى از دنیا رفت، و پایان زندگى ننگین او درس عبرتى براى همگان و تأکیدى بر فرمایش مولاى متقیان (علیه السلام) در خطبه مورد بحث شد.
او که به گفته خودش، از ریختن خون مردم لذّت مى برد و به دنبال کارها و جنایات بى سابقه مى گشت، و صد و بیست هزار نفر را در دوران عمر ننگینش با شکنجه به قتل رسانید، و در هنگام مرگش پنجاه هزار مرد و سى هزار زن در زندانش به بدترین وضعى در میان مرگ و زندگى دست و پا مى زدند؛ سرانجام به