صفحه ١٧٩

از گوشت هاى اضافى بر آن ها تحمیل شود که قدرت حرکت را از آن ها بگیرد ندارد حتى براى چند قدم راه رفتن به نفس نفس مى افتند، نه از سلامت برخوردارند و نه از آسایش و آرامش!
این مقال را با حدیثى از امام زین العابدین (علیه السلام) پایان مى دهیم؛ مى فرماید: «پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیابانى از کنار ساربانى که مشغول چراى شترهایش بود گذشت. از او مقدارى آب (یا شیر) خواست. آن مرد که مى خواست طفره برود گفت: آنچه در پستان هاى این شترهاست صبحانه قبیله است، و آنچه در ظرف هاست شام قبیله! پیغمبر (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: خداوندا! مال و فرزندانش را افزون کن! از آن جا گذشت و به چوپانى رسید؛ همین درخواست را از او کرد، چوپان آنچه در پستان گوسفندان بود دوشید، و آنچه در ظرف داشت نیز بر آن ریخت و (با خوشحالى) خدمت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرستاد و گوسفندى هم به عنوان هدیه بر آن افزود و عرضه داشت: این چیزى است که نزد ما حاضر بود و اگر دوست داشته باشى باز بر آن بیفزایم! پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در حق او دعا کرد و عرضه داشت: «اَلْلّهُمَّ ارْزُقْهُ الْکَفافَ!؛ خداوندا! به اندازه کفایت به او روزى ده!».
بعضى از یاران عرض کردند: اى رسول خدا! آن کس را که دست رد بر سینه تو گذاشت و بخل کرد مشمول دعایى ساختى که همه ما به آن علاقه داریم، و براى آن کس که سخاوتمندانه نیاز شما را برآورد، دعایى کردید که همه ما از آن کراهت داریم! پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ آن ها این جمله بسیار پرمعنا را فرمود: «اِنَّ مَا قَلَّ و کَفَى خَیْرٌ مِمَّا اَکْثَرُ وَأَلْهى؛ اَللّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّدآ وَآلَ مُحَمَّدٍ الْکَفَافَ؛ مقدار کم که براى زندگى انسان کافى باشد بهتر است از مقدار زیادى که انسان را از خدا غافل کند، خداوندا! محمّد و آل محمّد را به اندازه کفایت روزى بده»!.(1)

* * *