صفحه ٩٦

گفته مارکسیست ها، دولت ها براى حفظ منافع طبقاتى به وجود آمده اند! وحافظان منافع سرمایه داران هستند، هنگامى که نظام طبقاتى از بین برود، فلسفه وجود حکومت ها از بین خواهد رفت و دیگر نیازى به دولت نیست! آن ها معتقدند که «کمون نخستین»(1) نیز در چنین حالتى بوده است!
ولى نه مارکسیست ها و نه غیر آن ها هرگز نتوانسته اند در عمل، الگویى براى این کار ارائه دهند.
آنها فراموش کرده اند که کار دولت و حکومت ـ به فرض که سخنان آن ها را بپذیریم ـ تنها حفظ منافع طبقاتى نیست، بلکه یک سلسله برنامه ریزى کلان اجتماعى لازم است که مربوط به همه مى شود، مثلا آموزش و پرورش براى تمام قشرها لازم است، آیا بدون برنامه ریزى کلان و مدیریت فردى به نام رئیس آموزش وپرورش یا هر نام دیگر، این کار امکان پذیر است؟ مسائل اقتصادى در جامعه، در بُعد کشاورزى و دامدارى و صنعتى هرکدام برنامه ریزى مى خواهد و بدون مدیرى به نام وزیر یا غیر آن امکان پذیر نیست، مسائل بهداشت و درمان براى عموم مردم هم نیاز به برنامه ریزى گسترده دارد که مدیرى باید بر آن نظارت کند، در هر جامعه اى نزاع و تصادم خواه ناخواه وجود دارد، هر چند اصل مالکیت نیز در آن ملغى شده باشد، زیرا مزاحمت ها تنها مربوط به مسائل مالى نیست، طبعآ باید قاضى و محکمه و دادگاهى با برنامه ریزى به نزاع ها خاتمه دهد که آن هم نیاز به مدیرى کاردان دارد.
مجموعه این ها دولت و حکومت را تشکیل مى دهد، و کسى که بر این مجموعه نظارت مى کند، رئیس الوزراء، رئیس جمهور، نخست وزیر، صدر اعظم یا مانند آن نامیده مى شود.