صفحه ٥٣١

و استمداد خواست. پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن ها را بخشید و براى آن ها دعاى باران کرد وباران فراوانى بارید.(1)
د) در حدیث دیگرى آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از محلّى عبور مى کرد، که عمروبن عاص و ولیدبن عقبه را دید که مشغول شرب خمر و غنا بودند وشعرى را که در آن ابراز خوشحالى از شهادت حمزة بن عبدالمطّلب شده بود مى خواندند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن ها را نفرین کرد و عرضه داشت: «اَللّهُمَّ الْعَنْهُمَا وَارْکُسْهُمَا فِی الْفِتْنَةِ رَکْساً و دُعَّهُمَا فِی النَّارِ دَعّاً؛ خداوندا! آن دو را لعنت کن و با سر، در اعماق فتنه فرو بر و در آتش دوزخ بیفکن!».(2)
هـ) در حدیث معروفى مى خوانیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روز جنگ «بدر کبرى» مشتى سنگریزه برداشت و به سوى لشکر قریش پاشید و گفت: «شَاهَتِ الْوُجُوهُ؛ چهره شما زشت باد!» چیزى نگذشت که بادهاى شدیدى به سوى لشکر قریش وزیدن گرفت و چهره آن ها در هم فرو رفت و سبب هزیمت آن ها شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرضه داشت: «أَللّهُمَّ لاَ یُفْلِتَنَّ فِرْعَوْنُ هذِهِ الْأُمَّةِ أَبُوجَهْلِ بْنُ هِشَامٍ؛ خداوندا! فرعون این امّت، ابوجهل موفق به فرار نشود!» (چیزى نگذشت که ابوجهل به دست سربازان اسلام کشته شد)».(3)
البتّه موارد نفرین پیامبر (صلی الله علیه و آله) منحصر به این ها نیست و این نشان مى دهد که «اولیاءاللّه» با این که در مقابل دشمنان خود نهایت تحمّل را داشتند، گاه که درهاى هدایت به روى مخالفان بسته مى شد و بى شرمى را به آخرین درجه مى رساندند، آن ها را نفرین مى کردند و نفرین على (علیه السلام) در خطبه مورد بحث نیز از این قبیل است.