صفحه ٥١٧

در پاسخ این سؤال، به دو نکته باید توجّه شود، نخست این که: بعضى از افراد با تشویق به حرکت درمى آیند و بعضى با ملامت و سرزنش. همه افراد در انگیزه هاى حرکت، یکسان نیستند و قرائن نشان مى دهد مردم عراق و کوفه در آن عصر و زمان از گروه دوم بودند و به اصطلاح: تا سخنى گفته نشود که به رگ غیرت آن ها بخورد، به حرکت درنمى آیند و امیرمؤمنان على (علیه السلام) با شناختى که از آنان داشت، گاه از این روش استفاده مى کرد و آن ها را زیر رگبار ملامت ها وسرزنش ها مى گرفت، تا به خطراتى که در پیش رو دارند، توجّه کنند و دربرابر دشمن به پا خیزند.
دیگر این که: امام (علیه السلام) این سخنان را براى ثبت در تاریخ بیان فرموده، تا آیندگان در قضاوت خود گرفتار خطا و اشتباه نشوند و نگویند: على (علیه السلام) با داشتن آن همه یاران وفادار و لشکر کارآمد، چه شد که نتوانست بر معاویه پیروز گردد و شرّ ظالمان را از سرزمین اسلامى براندازد، تا جهان اسلام به دست بى رحم ترین حکّام و دورافتاده ترین آن ها از آیین اسلام، نیفتد.
درواقع على (علیه السلام) بى گناهى خود را در این خطبه ها بیان مى کند و مى گوید: «از سوء اتّفاق، من گرفتار چنین افرادى شده بودم، افرادى که نادانى و ناسپاسى ودورنگى و سستى خود را در داستان حَکَمَین و مانند آن، ظاهر ساختند؛ افرادى که غیرت دینى آن ها ضعیف، درک آن ها از اسلام سطحى، و انضباط واطاعتشان از پیشوایشان کم بود، همچون «سوسمار» در لانه خود مى خزیدند و همچون «کفتار» در خانه خود پنهان مى گشتند. مردان بزم بودند، نه یاران رزم و به چوبه تیرى شبیه بودند که نه پیکان داشت و نه پایه.
درواقع امام (علیه السلام) با تشبیهات چهارگانه اى که در تعبیرات این خطبه بیان فرموده انگشت برنقاط اصلى ضعف آنان مى گذارد؛ در یک جا آن ها را به شترانِ تازه کارى تشبیه مى کند که اگر اندک بارى بر آن ها بگذارند، پشتشان مجروح مى شود.