صفحه ٤٩٦

حکومت مصر منصوب کرد و با شش هزار سرباز سواره، روانه مصر نمود؛ سربازانى که گروه عظیمى از آن ها به انگیزه خون خواهى عثمان در این طریق گام نهادند؛ زیرا گمانشان این بود که محمّدبن ابى بکر قاتل عثمان است و باید از او انتقام گرفت.
اضافه بر این، معاویه نامه هاى متعدّدى براى هوادارانش در مصر فرستاد و آن ها را به حمایت از عمروعاص و مبارزه با محمّدبن ابى بکر تشویق ودشمنان را نیز به سختى تهدید کرد.
محمّدبن ابى بکر جریان را براى امام (علیه السلام) نوشت و از حضرتش کمک خواست و از طرفى مردم مصر را به جنگ با عمروبن عاص فراخواند و چهار هزار مرد جنگى را آماده پیکار کرد. دو هزار نفر از آن ها را به استقبال عمروعاص فرستاد وخودش با دو هزار نفر دیگر در مصر باقى ماند. آن ها که به مقابله با عمروعاص رفتند با آنان درگیر شده و ضربات سنگینى بر آن ها وارد کردند؛ ولى سرانجام مغلوب شدند و فرمانده آن ها کشته شد. این امر در اطرافیان محمّد بن ابى بکر اثر گذاشت و گروهى فرار کردند و متفرّق شدند و محمّدبن ابى بکر چون خود را با یاران اندکى دید، عقب نشینى کرد و مخفى شد. عمروعاص، معاویة بن حُدَیج را به تعقیب او فرستاد، معاویة بن حدیج او را یافت و به طرز بسیار قساوتمندانه اى او را شهید کرد؛ سپس سرش را از تن جدا کرد و جسدش را در شکم چهارپاى مرده اى گذاشته، به آتش کشید!
خبر شهادت محمّد بن ابى بکر به على (علیه السلام) رسید؛ آن حضرت به قدرى متأثّر شد که آثار حزن و اندوه در چهره مبارکش نمایان گشت و این سخن را درباره او بیان فرمود.(1)

* * *