صفحه ٤٥٧

معرفت، براى انسان مایه تکامل و قرب الى اللّه است». ولى با این حال، این حقیقت را نباید فراموش کرد که توجّه به این اوصاف کمال و جمال تأثیر بسیار مهمّى در تربیت نفوس انسان ها دارد و توجّه به کمال مطلق، انسان را به سوى همانندى ـ هر چند در مرحله بسیار پایینى باشد ـ سوق مى دهد.
به عبارت دیگر: هنگامى که مى گوییم: خداوند درباره همه چیز عالم وقادر وتواناست و او را به خاطر علم و قدرتش مى ستاییم و حمد و ثنا مى گوییم؛ چگونه مى پسندیم که خودمان در جهل مطلق و ضعف و ناتوانى کامل باشیم. آن حمد و ستایش، ما را به کسب کمال بیشتر و قدرت و توان فزون تر دعوت مى کند. این درمورد «صفات ذات».
درمورد «صفات اَفعال» نیز هنگامى که خدا را به رحمانیّت و رحیمیّت مى ستاییم و مى گوییم: «رَحْمَتُهُ وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ؛ رحمتش همه چیز را دربر گرفته است»(1)؛ بلکه مى گوییم: رحمت خاصّ او، گرچه ویژه بندگان باتقواست ولى
رحمت عامّش دوست و دشمن را فراگرفته و خوانِ نعمتِ بى دریغش، همه جا کشیده شده است، چگونه ممکن است ما از این صفتِ والا به کلّى بى بهره باشیم؛ نه به دوست رحم کنیم و نه به دشمن، و پیمانه قلب ما به کلّى از رحمت تهى باشد؟!
به همین ترتیب توجّه به سایر صفات کمالیّه او، اعمّ از صفات ذات و صفات فعل (جود و سخاوت و مغفرت و عزّت و عفو و بخشش و مانند آن) پرتوى از این صفات برجسته را در وجود ما منعکس مى سازد و به سوى آن جذب مى کند!

* * *