صفحه ٣٩٩

گویى امیرمؤمنان على (علیه السلام) با این تعبیر اشاره به این نکته لطیف مى کند که دنیاپرستان روزبه روز اموال و امکانات بیشترى را جمع وجور مى کنند و هرقدر به پایان عمرشان نزدیک تر مى شوند این امکانات فزونى مى گیرد، ولى با غروب آفتاب عمر، همه چیز محو و نابود مى گردد و ظلمت مرگ به تمام امکانات آن ها خاتمه مى دهد!
با ذکر نکته دیگر، تفسیر این خطبه را پایان مى دهیم و آن این که: امام (علیه السلام) بارها و بارها در خطبه هاى نهج البلاغه درباره پیامدهاى سوء دلبستگى به دنیا هشدار مى دهد و مردم را از فریب دنیا برحذر مى دارد و ناپایدارى آن را با مثال هاى گوناگون برملا مى سازد؛ این به دلیل آن است که اوّلاً: همیشه عشق به دنیا وزرق وبرق آن، سرچشمه گناهان بوده و هست، و یک پیشواى آگاه باید پیروان خود را در مقاطع مختلف از این خطر برحذر بدارد.
دیگر این که: در عصر امام (علیه السلام) به دلیل فتوحات اسلامى، اموال و غنائمِ فراوانى، سرازیرِ شهرهایى همچون مکّه و مدینه و کوفه شده بود و گروهى براى تصاحب آن ها با هم مسابقه مى دادند و همین امر سرچشمه اختلافات ودرگیرى ها و انحراف از اصل «ساده زیستى اسلامى» بود و سبب مى شد که مردم به تجمّل پرستى روى آورند و به نازونعمت عادت کنند و دربرابر دشمن از جهاد بازبمانند؛ به همین دلیل امام (علیه السلام) از هر فرصتى براى بیدار ساختن مردم بهره مى گرفت؛ علاوه بر آن که زندگانى خودِ او نیز سرمشق روشنى براى این امر بود.

* * *