صفحه ٢١٠

ستارگان ممکن است مشتمل بر این پیام نیز باشد که با قیام شامیان خونخوار بر ضد حکومت امام (علیه السلام) دوران تاریکى براى مسلمانان فرارسید، و راه نجات در آن زمان فقط ستاره فروزان ولایت بود.
سپس امام (علیه السلام) به بخش دیگرى از این ستایش پرداخته، مى فرماید: «حمد، ویژه خداوند است که نعمتش هرگز پایان نمى پذیرد و بخشش هاى او را جبران نتوان کرد!»؛ (وَآلْحَمْدُلِلهِ غَیْرَ مَفْقُودِ آلْإِنْعَامِ، وَلاَمُکَافَإِ آلْإِفْضَالِ(1)).
جمله اوّل درواقع اشاره به این نکته است که نعمت پروردگار در یک یا چند چیز خلاصه نمى شود، بلکه سر تا پاى ما را در تمام عمر فراگرفته است، و جمله دوم ناظر به این حقیقت است که بندگان هرگز توانایى جبران نعمت هاى الهى را ندارند، چراکه اوّلا او نیازى ندارد تا کسى بتواند نعمتش را جبران کند، و ثانیآ توانایى بر شکر و ثناى او، خود، احسان و نعمت دیگرى است ازسوى پروردگار چراکه شکر سبب فزونى نعمت مى گردد، همان گونه که در مناجات هاى معروف امام على بن الحسین (علیه السلام) مى خوانیم: «فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ؟ وَشُکْرِی اِیَّاکَ یَفْتَقِرُ اِلَى شُکْرٍ! فَکُلَّمَا قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ، وَجَبَ عَلَیَّ لِذَلِکَ أَنْ اَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ؛ چگونه مى توانم شکر تو را کنم حال آن که توفیق شکرگزارى من از ذات مقدس تو نیاز به شکر دیگرى دارد! پس هر زمان بگویم «لَکَ الْحَمْدُ» بر من واجب مى شود که به سبب این موفقیت نیز بگویم «لَکَ الْحَمْدُ»! (به این ترتیب هرچه به سوى شکر تو گام برمى دارم مدیون نعمت هاى بیشترى مى شوم)».(2)
بنابراین نهایت شکر ما آن است که در پیشگاه پروردگار اظهار عجز کنیم.
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده است که خداوند به موسى (علیه السلام) وحى فرستاد