صفحه ٦٣

به راه روشنى واداشتم که جز افراد ناپاک در آن هلاک نمى شوند، آن کس که در این راه استقامت کرد به بهشت شتافت، و آن کس که پایش لغزید (و از جادّه منحرف گردید) به جهنم واصل شد!»؛ (لَقَدْ حَمَلْتُکُمْ عَلَى الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ الَّتی لایَهْلِکُ عَلَیْهَا إلاَّ هَالِکٌ، مَنِ اسْتَقَامَ فَإلَى الْجَنَّةِ، وَمَنْ زَلَّ فَإلَى النَّارِ).
امام (علیه السلام) با این سخن، این حقیقت را روشن مى سازد که من همه گفتنى ها را گفته ام و اتمام حجت کرده ام و اگر آرزو مى کنم که از میان شما بروم مفهومش این نیست که در انجام وظیفه خود دربرابر شما، کوتاهى کرده باشم، ولى افسوس که شما افراد شایسته اى نیستید تا از برنامه هاى تربیتى یک معلّم دلسوز آسمانى بهره بگیرید.

نکته
بیدارى دل ها

مورخ معروف قرن سوم، ابواسحاق ثقفى در کتاب الغارات خود در ذیل این خطبه، چنین آورده است:
هنگامى که امام (علیه السلام) این سخنان را ایراد کرد، جاریة بن قدامه سعدى عرض کرد: «یا اَمِیرَالْمُوْمِنینَ لا اَعْدَمَنا اللَّهُ نفْسَکَ وَلا اَرانَا فِرَاقَکَ اَنَا لِهوُلاءِ الْقَوْمِ فَسَرِّحْنِی إلَیْهِمْ؛ اى امیرمومنان! خدا هرگز تو را از ما نگیرد، و هیچ گاه به فراق تو مبتلا نشویم، من آماده مقابله با این گروه غارتگر هستم مرا به سوى آنان بفرست».
امام (علیه السلام) از این گفته او خوشحال شد و او را ستایش بلیغى کرد.
ازسوى دیگر وهب بن مسعود خثعمى نیز از جا برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین! من هم آماده ام.