صفحه ٥٦١

آن ها را کشت و فرزندش یزید بر امام حسین (علیه السلام) و یارانش در کربلا جنایاتى روا داشت که نیاز به بیان ندارد.
عبدالملک و فرماندارش حجاج آن قدر از مردم عراق و حجاز کشتند که حساب ندارد(1) و به این ترتیب هر صداى حقى را خاموش و هر زبان حق گویى را بریدند و جادّه ها را براى پیاده کردن افکار و امیال خود هموار ساختند.

نکته ها
1. تاریک ترین دوران تاریخ اسلام

بى شک دوران حکومت بنى امیه از تاریک ترین دوران هایى است که بر امّت اسلامى گذشت، حاکمان بنى امیه از معاویه گرفته تا آخرین نفر که مروان حمار بود در این سه خصلت مشترک بودند: بى رحمى و قساوت فوق العاده، عشق وعلاقه به حکومت به هر قیمتى که ممکن شود، و روح انتقام جویى.
به همین دلیل آن ها حق و عدالت، شرف و انسانیّت، و همه چیز را در پاى ادامه حکومت ننگین خود قربانى کردند و ظلم و ستم هایى روا داشتند که در تاریخ بى نظیر بود.
آن ها براى فراهم کردن زمینه خودکامگى خویش، زبان حق گویان را بریدند، صحابه مخلص و مبارز پیامبر (صلی الله علیه و آله) را یا کشتند، یا تبعید کردند، یا خانه نشین ساختند و این همان چیزى است که امام (علیه السلام) در این بخش از این خطبه به آن اشاره فرموده است.
ولى مهم ترین پناهگاه امت اسلامى و بزرگ ترین مانع بر سر راه آن ها قرآن بود، قرآنى که به ظالمان و ستمگران اعلام جنگ مى کرد و خودکامگان را مرتّباً