صفحه ١٨٢

خویش را در غیر مورد استحقاق و نزد غیر اهلش قرار نداد، مگر این که سرانجام خداوند او را از سپاسگزارى آنان محروم ساخت و محبّتشان را متوجه دیگرى کرد، تا آن جا که اگر روزى پایش بلغزد و به کمک آنان نیاز داشته باشد بدترین دوست و پست ترین رفیق خواهند بود!

شرح و تفسیر
عدالت را فداى مقام نمى کنم!

مرحوم کلینى در آغاز روایتى که این خطبه را از آن نقل کرده است از ابى مخنف چنین نقل مى کند: گروهى از شیعیان، خدمت امیرمومنان (علیه السلام) رسیدند، عرض کردند: چه مانعى دارد که اموال بیت المال را بیرون آورى و در میان روسا و اشراف تقسیم کنى، و آن ها را بر ما برترى بخشى (و سهم ما را به آن ها دهى) تا پایه هاى حکومتت محکم شود سپس به برنامه تقسیم بالسویّه و عدالت در رعیت بازگردى؟! امام (علیه السلام) (از این پیشنهاد ناراحت شد و) این خطبه را ایراد فرمود و با صراحت گفت: براى رسیدن به یک هدف مقدّس نباید از وسیله نامقدّس وگناه آلود استفاده کرد، که این کار با منطق اسلام سازگار نیست؛ فرمود : «آیا به من پیشنهاد مى کنید که براى پیروزى خود، از جور و ستم در حق کسانى که بر آن ها حکومت مى کنم، استمداد جویم؟!»؛ (أَتَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ).
مگر هدف حکومت، اجراى عدالت نیست؟ چگونه شما پیشنهاد مى کنید که با ظلم و ستم، پایه هاى حکومت را محکم کنم؟! این تناقضى است آشکار، و پیشنهادى است برخلاف رضاى پروردگار!
سپس افزود: «به خدا سوگند! من گِرد چنین کارى نمى گردم مادامى که شب و روز پشت سر هم مى آیند، و ستارگان آسمان درپى هم طلوع و غروب