صفحه ٣٣٣

نکته
قرآن ناطق

ممکن است جمله اى که در این فراز آمد که از قرآن به ناطقى خستگى ناپذیر تعبیر فرموده، این سوال را برانگیزد که چگونه این تعبیر با بیان دیگرى که از شخص امام (علیه السلام) در خطبه 158 نقل شده سازگار است، آن جا که مى فرماید: «ذلِکَ القُرآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَلَنْ یَنْطِقَ وَلکِنْ اُخْبِرُکُمْ عَنْهُ؛ این قرآن است، او را به نطق درآورید، ولى او هرگز سخن نمى گوید اما من شما را از آن باخبر مى سازم».
و با جمله دیگرى که در خطبه 183 آمده است که مى فرماید: «فَالْقُرآنُ آمِرٌ زاجِرٌ وَصامِتٌ نَاطِقٌ؛ قرآن امر و نهى مى کند و خاموش و گویاست».
آیا این تعبیرات با هم تضاد ندارند؟
پاسخ این سوال با کمى دقت روشن مى شود، یا به تعبیر دیگر، عبارات مذکور یکدیگر را تفسیر مى کنند؛ زیرا هنگامى که امام (علیه السلام) در یک عبارت، از قرآن تعبیر به صامت و ناطق مى کند، مفهومش این است که هر تعبیرى ناظر به چیزى است مثلاً مى توان گفت: قرآن ازنظر ظاهر خاموش است ولى درواقع با صداى رسا سخن مى گوید، یا این که دربرابر افراد سطحى نگر خاموش است ولى براى اندیشمندان و متدّبران در قرآن به وضوح سخن مى گوید، و یا این که قرآن در ادامه راهکارهاى اصولى ناطق است ولى براى تطبیق آن بر مصادیق و استنباط احکام جزئى (مانند داستان حکمیت در جریان جنگ صفّین) باید مجتهدان آگاه از آن سخن بگویند.
این احتمالات سه گانه منافاتى با هم ندارند و همه مى توانند در مفهوم جامع کلام امام (علیه السلام) جمع شوند.
در ذیل همین خطبه توضیح بیشترى در این باره خواهد آمد.

* * *