صفحه ٢٠٢

او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)؛ سپس او را به محل امنش برسان»(1) آن ها به یکدیگر نگاه کردند و سپس گفتند: درست است، حق همین است. سپس آنان را همراهى کردند تا از قلمرو خوارج سالم بیرون روند.(2)
داستان سر بریدن عبدالله بن خبّاب، فرزند صحابى معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله) وهمچنین کشتن همسر باردارش که در بسیارى از تواریخ آمده است و قبلاً آن را شرح داده ایم، نمونه دیگرى از جنایات وحشتناک آن هاست.
این در حالى بود که اگر یکى از آن ها خوکى را مى کشت به او اعتراض مى کردند که این مصداق فساد در ارض است و تو مفسد در ارض هستى.(3)
به نظر مى رسد جهل و نادانى و تعصب و بدآموزى و خودبزرگ بینى، عوامل اصلى به وجود آمدن این گروه سفاک و خون ریز و جنایت پیشه بود.
آیا سزاى آن ها این نبود که با حملات پى درپى و موثر لشکر على (علیه السلام)، بعد از اتمام حجت کافى و توبه افراد فریب خورده، بقیه همگى نابود شوند، آن گونه که در نهروان اتفاق افتاد؟!

3. پاسخ به یک سوال
امام (علیه السلام) در خطبه مورد بحث، در مقام پاسخ گویى به خوارج که معتقد بودند: مرتکب گناه کبیره، کافر است، فرمود: این برخلاف سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) است چراکه مرتکبان گناهان کبیره را مجازات مى کرد. و در مواردى که محکوم به اعدام بودند (مانند موارد قصاص قاتل) حکم اعدام آن ها را صادر مى فرمود، سپس میراث آن ها را به بستگان مسلمانشان مى داد.