صفحه ١٢٤

نیستند ولى با توجه به این که این بخش، از آینده خبر مى دهد، همان آینده اى که امام (علیه السلام) در میان آن ها وجود ندارد و آنان گرفتار تفرقه و پراکندگى وضعف و زبونى مى شوند، بنابراین، ارتباط این بخش با بخش سابق نیز امکان پذیر است.
ولى به هر حال، چه بخش مستقلى باشد و چه بخش مرتبطى، کلام امام (علیه السلام) است و خبر از آینده تلخ کسانى مى دهد که عافیت طلبى را بر جهاد مقدّم مى شمرند؛ مى فرماید: «گویا مى بینم در صحنه نبرد، از برابر دشمن فرار مى کنید وصداى همهمه شما هنگام فرار همچون صداى ازدحام سوسماران به هنگام حرکت است!»؛ (وَکَأَنِّی أَنْظُرُ إلَیْکُمْ تَکِشُّونَ کَشِیشَ الضِّبَابِ).(1)
این تعبیر، ممکن است اشاره به این باشد که سوسمارها هنگامى که به طور گروهى حرکت مى کنند به هم مى خورند و از برخورد آن ها به یکدیگر صدایى برمى خیزد، یعنى هنگام فرار آن چنان دستپاچه و وحشت زده اید که بى اختیار به هم مى خورید و صداى به هم خوردن شما به گوش مى رسد.
سپس مى افزاید: «نه قادر بر گرفتن حقى هستید و نه توان دارید از ظلم و ستمى جلوگیرى کنید»؛ (لا تَأْخُذُونَ حَقًّا وَلا تَمْنَعُونَ ضَیْماً(2)).
چه حالى از این بدتر که انسان به قدرى ضعیف و ناتوان گردد که نتواند از حق خود یا دوستان و بستگان و برادران دینى دفاع کند و نه دربرابر ظلم و ستم به خویش و دیگران، بایستد و چنین حالتى به راستى دردناک و ذلت بار است.
و در پایان مى فرماید: «این شما و این راه راست، نجات براى کسى است که خود را داخل میدان افکند (و از حوادث نترسد) و هلاکت و بدبختى نصیب