صفحه ٤٦١

مى پیمایند، یکى از طرق مبارزه منفى با مفاسد است، چرا که این امر سبب مى شود که آنها تکان بخورند و به خویش آیند. در حالات جمعى از علما دیده مى شود که وقتى مردم در فساد اصرار مىورزیدند آنها را ترک مى گفتند و به صورت قهر از میان آنها بیرون مى رفتند، و چیزى نمى گذشت که مردم احساس سرشکستگى و کمبود مى نمودند، و به سراغ آن عالم رفته او را به میان خود باز گردانده و اعمال خویش را اصلاح مى نمودند.
همه اینها استثنائاتى است که در برابر اصل کلى اجتماعى بودن انسان قابل قبول است.

انگيزه ها و پيامدهاى اجتماع گرايى و انزواطلبى
انگیزه اصلى توجه انسان ها به مسائل اجتماعى و جامعه گرایى از طبیعت انسان سرچشمه مى گیرد، و این جمله که انسان مدنىُّ بالطَّبع است در میان همه جامعه شناسان، یک جمله شناخته شده اى است، گوشه گیرى و انزوا روح انسان را به شدّت آزار مى دهد، و به گفته جامعه شناسان مطالعاتى که در مورد افراد تارک دنیا به عمل آمده نشان مى دهد که انزوا و گوشه گیرى اثر بدى در روح آنها گذارده و در آنان افسردگى و یأس و توهّم و در غالب اوقات تولید اختلال روانى مى کند.{1}
و به همین دلیل یکى از بدترین شکنجه ها براى انسان زندان هاى انفرادى است که حتى در صورت ضرورت نباید ادامه یابد، زیرا به یقین موجب اختلال روانى مى شود، مگر در کسانى که روح عرفانى فوق العاده قوى داشته باشند و با خدا انس بگیرند، و راز و نیاز با او را جانشین همه چیز کنند.
البته توجه انسان به زندگى اجتماعى و گروهى تنها از طبیعت و فطرت انسان سرچشمه نمى گیرد، بلکه منطق و عقل نیز، این کار را به او توصیه مى کند، چرا که بدون زندگى اجتماعى، به هیچ گونه رشد و ترقى نصیب انسان ها نمى شود، و اگر