صفحه ٧٤

که نعمت ها را نابجا مصرف کنند، چشمى را که خدا براى دیدن آثار عظمت او در عالم هستى و تشخیص راه از چاه و مشاهده آیات الهى آفریده در طریق حرام به کار گیرد، و همچنین گوش و زبان و دست و پا یا مال و ثروت را.
گویى این سخن بر گرفته از حدیثى است که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «شُکْرُالنِّعْمَةِ اِجْتِنابُ الَْمحارِمِ; شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود».{1}
و به این ترتیب معنى سپاس و ناسپاسى هر دو روشن مى شود.

2- پیامدهای کفران
ناسپاسى نعمت آثار سوء گسترده اى از نظر معنوى و مادى در زندگى انسان ها دارد، از یک سو سبب زوال نعمت ها مى شود، زیرا مى دانیم خداوند حکیم است، نه بى حساب و کتاب چیزى به کسى مى بخشد و نه بى جهت چیزى را از کسى مى گیرد، آنها که ناسپاسى مى کنند با زبان حال مى گویند ما لایق این نعمت نیستیم و حکمت خداوند ایجاب مى کند که این نعمت را از آنها بگیرد و آنها که شکر نعمت را بجا مى آورند در واقع مى گویند ما لایق و شایسته ایم، نعمت را بر ما افزون کن، فى المثل اگر باغبان مشاهده کند که در بخشى از باغ درختان به سرعت رشد و نمو مى کنند و برگ و بر مى آورند، به یقین از آنها پذیرایى بیشتر مى کنند، و اگر ببیند در بخش دیگر هر قدر هم از آنها پذیرایى مى کند نه طراوتى دارند و نه برگى، نه میوه اى، نه گلى و نه سایه اى، این کفران نعمت سبب مى شود که باغبان آنها را مورد بى مهرى قرار دهد، چرا که گفته اند:
بسوزند چوب درختان بى بر سزا خود همین است مر بى برى را
در حدیثى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) چنین آمده است: «مَنْ شَکَرَ النِّعَمَ بِجَنانِهِ اِسْتَحَقَّ الْمَزیدَ قَبْلَ اَنْ یَظْهَرَ عَلى لِسانِهِ; کسى که قلباً شکر نعمت کند پیش از آن که به زبان شکر گوید، لیاقت خود را براى افزون شدن نعمت ثابت کرده است».{2}