صفحه ٣٥٩

رازدارى و افشاء سرّ
این مسأله در حقیقت بحث هاى گذشته را تکمیل مى کند، یا به تعبیر دیگر مى توان رازدارى و افشاء سرّ را به عنوان یک فضیلت و رذیله اخلاقى به طور مستقل مورد توجه قرار داد و مى توان آن را از شاخه هاى مسأله تجسّس درباره اسرار دیگران به حساب آورد.
به هر حال در تعریف رازدارى چنین مى توان گفت، بسیارى از مردم رازهایى اعم از خوب و بد دارند که اگر افشا شود زیان مى بینند. مثلا شخص آبرومندى بر اثر وسوسه هاى شیطان مرتکب گناه بزرگ مخفیانه اى شده، و فرد یا افراد خاصى به عللى از آن آگاه شده اند اگر این راز بر ملا شود شخصیت اجتماعى او سقوط مى کند، لذا از آن چند نفر خواهش مى کند راز او را مستور دارند.
با این که کار خیرى از او سرزده که اگر فاش شود و مردم به مقامات عالى او پى برند ممکن است بر سر زبان ها بیفتد و از او تعریف و تمجید کنند و قصد خالص او مشوب شود، و یا گرفتار عجب و غرور گردد، لذا از فرد یا افرادى که از آن باخبر شده اند، تقاضا مى کند راز او را مکتوم دارند.
با این که اقدام به یک کار مهم اقتصادى کرده که اگر رقیبان; باخبر شوند منافع مادى او به خطر مى افتد، از کسانى که آگاه شده اند تقاضا مى کند راز او را مکتوم دارند.
بنابراین مسأله رازدارى تنها مربوط به گناهان و رذائل اخلاقى نیست بلکه گاهى مربوط به فضائل معنوى یا منافع مهم و مثبت مادى است، و در یک کلمه رازدارى مربوط به اسرارى است که فاش شدن آن سبب ضرر و زیان صاحب آن مى شود. خواه مربوط به شخص خاصى باشد و یا مربوط به جامعه اسلامى باشد و صاحبان راز در واقع مردمند.
در آیات قرآن مجید، چیزى که صریحاً دلالت بر لزوم رازدارى و زشتى افشاء سرّ باشد نیافتیم، البته تعبیر به سرّ در قرآن مجید فراوان است ولى هیچ کدام مربوط به بحث ما نیست بلکه غالباً از آگاهى خداوند به همه اسرار و رازها خبر مى دهد. و به